ملخص الجهاز:
خاطره و نقل قولی دربارۀ پدرم پروین حکمت علی اصغر حکمت هنگامی که پدرم در سفارت کبرای هندوستان بودند و من در تهران تدریس می کردم از تعطیلاتی چند روزه استفاده کردم و نزد ایشان رفتم اما اقامتم در آنجا به درازا کشید.
روزی پدر با چهره برافروخته و نامه ای در دست وارد شدند و خطاب به من گفتند مگر برای ماندن پس از تعطیلات از دستگاهی که در آن خدمت می کنی مرخصی نگرفته ای؟ گفتم چون قصد ماندن نداشتم نگرفتم.
گفتند در نامه نوشته اند که حقوق این مدتی را که کار نکرده ای به حسابت ریخته اند.
آقای دکتر سید جعفر شهیدی استاد دانشگاه تهران و رئیس مؤسسه لغتنامه دهخدا در کتاب «از دیروز تا امروز» که مجموعه مقالات و سفرنامه های ایشان است بی آنکه نامی از پدرم ببرند نوشته اند (ص ۸۹۹): در سال ۱۳۲۸ وزیر خارجه وقت می خواست استاد بزرگوار آقای محیط طباطبائی را به عنوان رایزن فرهنگی به هند بفرستد.
برای بزرگداشت و معرفی ایشان به احراز (به تصویر صفحه مراجعه شود.
لابد اگر وزیر جنگ شود به جای توپ و تانک کتاب وارد می کند.
» بنده نمی دانم آقایان این سخن ایشان را درست می دانند یا نه؟ اینقدر می دانم در این سی سال که به برخی کشورهای آسیایی و اروپایی و آفریقایی سفر کردم، پرورده های دانشگاه تهران را می دیدم که هر یک در رشته ای از تمدن و فرهنگ مشغول تحقيق اند و آثاری ارزنده منتشر کرده اند و همین موجب سربلندیم بود.