ملخص الجهاز:
"قاما جواب سلام کدخدا،این دیگر بدتر ازیرا،کدخدای ده عموی خودم است که وقتی والاحضرت شاهپور ازو پرسیده بود از کی کدخدای این ده هستی؟گفته بود: از روزگار پدرتان!و راست گفته بود که از 1318 تا امروز پاکار و کدخدای محل است، بنابراین هنوز من به ده نرسیدهام،بجای جواب سلام،به من خواهد گفت: -پسر برادر!تو همه دنیا را گرفتی(قوم و خویشهای من چنین عقیدهای دارند، زیرا یک وقتی عکسم در اطلاعات چاپ شده!و رادیو شعری از من خوانده!و عکسم را در تلویزیون نمایش میدادهاند!بنابراین آنها فکر میکنند دیگر من دنیا را گرفتهام!و حال آنکه خود بهتر میدانم که درست مصداق قول نظامی هستم: کی خسرو بیکلاه و بیتخت دل خوش کن صد هزار بیرخت!
بههرحال،به حساب این مقالات لابد خواهد گفت:عمو جان!تو همه دنیا را گرفتی و آخر نتوانستی برای من یک حقوق کدخدائی دستوپاکنی؟(این حرف را راست میگوید، زیرا تنها کسانی که در دهات حقوق دولتی ندارند کدخداها هستند!با اینکه باید از هزار تازه وارد پذیرائی کنند-از سپاه بهداشت و دانش گرفته تا مأمور سمپاشی و فرماندار و بخشدار و-غیره و غیره)و ادامه میدهد:حقوقی برایم نگرفتی که من از زیر بار منت این خرمندارها خارج شوم(هر خرمنی 5 من بار سهم کدخدا میدهد)آخر این روزها دیگرنه خرمنی هست و نه گوسفندی!وآنگهی سیل پولهای سرچشمه ما را بیچاره کرد،با پنج من گندم کدخدائی، ما چطور میتوانیم دوغ یک من هشت تومان بخریم و بخوریم!حالا من از جناب قاضی معاون وزارت کشور میخواهم کلاه خود را قاضی کند و بین خود و خدا و کدخداها قضاوت کند که با این بارها بار کدخدا بار میشود؟(در واقع،شغل اینها کدخدائی، ولی خرجشان خرج ایالتی و حکومتی است."