خلاصة:
به رغم تاکیدهای فراوان صاحب نظران و تالیفات زیادی که در بیان فواید علم تاریخ ارائه شده به نظر نمی رسد
که نتایج بسیاری از پژوهش های موجود توانسته باشد در تبیین روابط علی مفهوم («فواصل و دوره های زمانی»
تاریخی به رویکردهای دقیقی در مطالعات مسائل جوامع معاصر دست یازد. این نقص» از نقطه نظر ماهوی بیشتر در
چارجوب تبیین عاملیت های نوسانات و تغییرات جوامع قابل بحث و بررسی است. در توجه به موضوع مذکورء
مساله محوری پژوهش حاضر عبارت است از اینکه: در معرفت تاریخی و در تبیین تحولات جوامع معاصرء بر مبنای
چه شاخص های مطالعاتی می توان قابلیت پژوهش های مورخان برای درک ساختارهای جامعه و تحقق سیاست‌های
توسعه اجتماعی را افزایش داد؟ پرسش مذکورء ما را به این فرضیه رهنمون می‌سازد؛ بین پدیده های تاریخی و
تاثیرات ماندگار آن نوعی رابطة همزیستی وجود دارد که با شناسایی رهیافت های حاصل از آن میتوان تبیین‌های
جامعی در مطالعه پدیدارهای اجتماعی در عصر حاضر ارائه داد.
ملخص الجهاز:
در توجـه بـه موضـوع مـذکور، مسأله محوری پژوهش حاضر عبارت است از اینکه : در معرفت تاریخی و در تبیین تحولات جوامع معاصر، بـر مبنـای چه شاخص های مطالعاتی می توان قابلیت پژوهش های مورخان برای درک ساختارهای جامعه و تحقق سیاسـت هـای توسعه اجتماعی را افزایش داد؟ پرسش مذکور، ما را به این فرضـیه رهنمـون مـیسـازد؛ بـین پدیـده هـای تـاریخی و تاثیرات ماندگار آن نوعی رابطۀ همزیستی وجود دارد که با شناسایی رهیافت های حاصـل از آن مـیتـوان تبیـین هـای جامعی در مطالعه پدیدارهای اجتماعی در عصر حاضر ارائه داد.
لذا، در برگشت مجدد به شق اول بحث یعنی، مباحث اجتماعی معاصرتر در عرصه تغییـر و توسعه ، این پرسش ضروت طرح می یابد که آیا حوزه مطالعات تاریخی تا چه حد به رهیافت های حاصل از مطالعاتش جنبـه کارکردی و یا تخصصی می دهد؟ به منظور تبیین این مسئله باید اظهار داشت که مقوله توسعه اجتماعی، به مثابه عاملی برای تاثیر آن در دنیای معاصر، یعنی ردیابی تغییرات اجتماعی برای تشخیص و سپس حل بحرانها یا هرگونه معضلی تا ارائه برنامه ریزی به منظور نوسازی جامعه در تمامی ابعاد جریانی است که به شدت به مطالعـات تـاریخی وابسـته اسـت ، از اینـرو، ایـن اهمیت پرسش دیگری را نیز به دنبال دارد به این معنی که یک متخصص تاریخ چگونه میتواند خود را با معظلات جامعه در دورة معاصر پیوند دهد؟ پاسخ پرسش های مذکور را تا حدی زیادی میتوان در مطالعـۀ کتـابی از پیتـر بـرک*، تحـت عنـوان : «ضرورت همگرایی نظریۀ اجتماعی و تاریخ : رابطه جامعه شناسی و تاریخ »١.
(
, 
, 
)
