خلاصة:
فرایند سکولاریسم در ایران با غرب گرایی و تجدد گرایی همزاد بوده است؛ این اندیشه پیش فرض
ذهنی و فکری حاکم بر منورالفکرها و روشنفکران ایران برای مدرن شدن جامعه ایران بوده است. ضعف
و ناکارایی گروه ها و نیروهای چپ و ملی مدافع یا همراه با اندیشه های سکولاریسم از دهه 1320 تا
انقلاب اسلامی و چگونگی شکل گیری انقلاب ایران با ماهیت دینی، سنتی و غیرسکولار، بررسی این
سوال را ضروری ساخت که چه رابطه ای بین ماهیت سنتی و دینی انقلاب اسلامی 1357 با شکست
سکولارها در ایران وجود دارد؟ به منظور ارزیابی این پرسش، استفاده از جمع آوری منابع کتابخانه ای
این فرضیه طرح گردید که ماهیت دینی و سنتی انقلاب با تکیه بر دو عنصر مذهب و سنت شکست
سکولارها را به همراه داشته است. با تبیین نیروهای مختلف دوره محمد رضا شاه و بررسی و تحلیل
چگونگی شکست و ضعف آن ها، یافته های زیر حاصل گردید: نیروهای ملی و چپ از زمان پیدایش به
دلایل متعدد و مختلف نتوانستند با اکثریت جامعه ارتباط برقرار نمایند؛ در مقطع مورد بررسی بافت و
محیط جامعه ایرانی بافت سنتی و دینی بود و راه های ارتباطی نیروهای مذهبی با توده مردم از طریق
روحانیت به خوبی صورت گرفت.
ملخص الجهاز:
با تبیین نیروهای مختلف دوره محمد رضا شاه و بررسی و تحلیل چگونگی شکست و ضعف آنها، یافته های زیر حاصل گردید: نیروهای ملی و چپ از زمان پیدایش به دلایل متعدد و مختلف نتوانستند با اکثریت جامعه ارتباط برقرار نمایند؛ در مقطع مورد بررسی بافت و محیط جامعه ایرانی بافت سنتی و دینی بود و راههای ارتباطی نیروهای مذهبی با توده مردم از طریق روحانیت به خوبی صورت گرفت .
تحقیق حاضـر در اینجا به علل و ریشه های انقلاب نمی پردازد، آنچه که مورد توجـه اسـت و پرسشـی کـه بـه دنبال پاسخگویی آن میباشد این است که ماهیت دینی و سنتی انقلاب ١٣٥٧ ایران چه نقشـی بر شکست سکولارها داشته و چه چیزی باعث شده گروههای سکولار با وجـود آگـاهی بیشـتر از پیچیدگی های سیاسی در رهبری انقلاب ناکام شدند؟ ٢.
جبهه ملی به مثابه ی یـک تشـکل جـامع و فراگیـر اپوزیسـیون حکومت در ایران، به دلایل مختلف ، از جمله بقاء در حـوزهی روشـن فکـری ، تبـدیل نشـدن بـه عنوان یک حزب فراگیر و مردمی ، فقدان رهبری مقتدر و بلامنازع، فقدان اجمـاع و وفـاق میـان اعضا و نخبگان جبهه ، عدم بهرهگیری از برنامه های مبارزاتی جامع و فراگیر و اکتفا بیش از حـد این جبهه به استفاده از شیوههـای انتخابـاتی کـه در بسـیاری از مواقـع در حکومـت پهلـوی هـا جنبه ی فرمایشی داشت ، ساختار غیرحزبی و در مقابل جبهه ای آن که به شدت سست و ضعیف بود و قابلیت انشعاب داشت ، عدم برخورداری از کانالهای فراگیـر و رو بـه پـایین در ارتباطـات سیاسی با مردم و همچنین عدم پیوستگی و تشکیلات، نتوانست رهبری مبارزات ضداسـتبدادی ملت ایران را به خود اختصاص دهد (کریمی و مقصـودی ، ١٣٨٠: ١٩٧).