خلاصة:
بحث رهبری که یک بحث معنوی است؛امروزه جایگاه وسیعی در فرهنگ مدیریت پیدا کرده است.کشورهای پیشرفته اصولا مدیریت را به فراموشی سپرده و روی به رهبری معنوی در دنیای صنعتی امروز آوردهاند که بارزترین شاخص آن نیز برگزاری کنگرهء هزارهء ادیان در سازمان ملل متحد است.در این مقاله سعی شده است به موضوع رهبری معنوی یا رهبری از دیدگاه اسلام و مقایسه آن با ارزشهای معنوی که در فرهنگ مدیریت غرب تحت عنوان نظریههای عمومی رهبری مطرح شده است،پرداخته شود.
ملخص الجهاز:
"تعریف رهبری بهعنوان یک فرآیند بدین معناست که موضوع ویژگیهای شخصی و یا شخصیتی نیست که در رهبران وجود دارد و بر پیروان اثر میگذارد؛بلکه مذاکرات و مراودات اتفاقی که بین رهبر و پیرو میگذرد باعث این تغییر و تأثیر بر پیروان است.
همانگونه که برنز خاطرنشان ساختهشده است گاهی اوقات به نظر میرسد با بحث رهبری به عنوان نخبهپروری برخورد میشود چرا که قدرت تلویحی و اهمیتی که اغلب مواقع برای رهبران در مقابل پیروان به وجود میآورند موجب این نسبت به آنها میشود؛ولی رهبران بالاتر و بهتر از پیروان نیستند.
از ماجرای ریختن خاکسر بر سر مبارک پیامبر اسلام(ص)(دشمنی)تا عیادت کردن حضرت از آن انسان خطاکار که به دنبال چند روز غیبت آن فرد و در نتیجه نریختن خاکسر بر سر مبارک حضرت رسول(ص)رخ داد؛و همچنین از سیره زندگی حضرت علی(ع)که سفارش قاتل خود را به حضرت امام حسن(ع) کردند،سیرهء امام حسین(ع)در صحرای کربلا و روز عاشورا و بقیهء ائمه اطهار(ع)در انجام و توصیه به رفتارهای انسانی در مقابل با رفتارهای خصمانه و ناخوشایند دشمنان اسلام جملگی بیانگر این است که اسلام رفتار و نارساییهای رفتاری انسان را با رفتار و راهحلهای انسانی و یا اخلاق شخصیت روحانی یعنی همان صفتی که در نظریههای عمومی رهبری بدان اشاره شد،درمان میکند12.
منظور از فضایل اخلاقی نیک و اعمال پسندیدهای است که نه تنها یک رهبر بلکه هر انسان مسلمان باید از آن برخوردار باشد و حال آنکه این مسؤولیت برای رهبران اسلامی مهمتر است و اصولا اگر کسی واجد این فضایل یا صفات نباشد به مقام رهبری یا اثر معنوی و ایجاد تغییر در پیروان نخواهد رسید."