خلاصة:
ﺟﻨﮓ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﭘﺪﯾﺪه ای اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ. ﻋﺪه ای ﺟﻨﮓ ﻫﺎ را ﺑﺮ اﺳﺎس ﺣﺠﻢ و ﻣﻘﺪار آﺗﺶ، ﺑﺮﺧﯽ ازﻧﻈﺮ داﻣﻨﻪ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ، ﺑﺮﺧﯽ ازﻧﻈﺮ ﻧﻮع ﺳﻼح ﺑﻪ ﮐﺎررﻓﺘﻪ و در ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ روﯾﮑﺮد، ﺑﺮﺧﯽ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻫﺎی ﻧﺎﻫﻤﺘﺮاز اﺷﺎره ﮐﺮده اﻧﺪ. در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻋﻤﻠﯿﺎت رواﻧﯽ در ﺟﻨﮓ ﻫﺎی ﻧﺎﻣﻨﻈﻢ و ﻧﺎﻫﻤﺘﺮاز ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻫﺪف اﺻﻠﯽ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻋﻤﻠﯿﺎت رواﻧﯽ در اﯾﻦ ﻧﻮع ﺟﻨﮓﻫﺎ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻪ روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺟﺴﺖ وﺟﻮی ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای و ﺑﻬﺮه ﮔﯿﺮی از ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ ﺗﻬﯿﻪ ﺷﺪه و ازﻧﻈﺮ ﻧﻮع، ﮐﺎرﺑﺮدی اﺳﺖ. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺗﺤﻘﯿﻖ 79 ﻧﻔﺮ ﺷﺎﻣﻞ اﺳﺎﺗﯿﺪ و داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ ارﺷﺪ ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ و ﻋﻠﻮم ﺳﯿﺎﺳﯽ داﻧﺸﮑﺪه ﻓﺎراﺑﯽ اﺳﺖ. ﺑﺮ اﺳﺎس ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ؛ دو ﻋﻨﺼﺮ روﺣﯿﻪ و اراده ﺑﯿﺶ از ﺳﺎﯾﺮ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺟﻨﮓ، آﻣﺎده و ﭘﺬﯾﺮای ﺑﻬﺮه ﮔﯿﺮی از ﻋﻤﻠﯿﺎت رواﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﯾﻦ وﯾﮋﮔﯽ درﻧﺒﺮدﻫﺎی ﻧﺎﻫﻤﺘﺮاز اﻫﻤﯿﺖ و ﺟﻠﻮه ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻫﺎی ﻣﻨﻈﻢ و ﮐﻼﺳﯿﮏ دارد. ﭼﺮاﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﻤﻠﯿﺎت رواﻧﯽ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﺮ اراده دﺷﻤﻦ ﺟﻬﺖ ﻣﻨﺼﺮف ﮐﺮدن او از ﺷﺮوع ﺟﻨﮓ ﯾﺎ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﺳﺎﺧﺘﻦ او ﺑﻪ اﯾﻦﮐﻪ اﺳﺘﻤﺮار ﺟﻨﮓ ﭘﯿﺎﻣﺪی ﺟﺰ ﺷﮑﺴﺖ و رﺳﻮاﯾﯽ ﻧﺼﯿﺐ وی ﻧﻤﯽ ﺳﺎزد، ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬاﺷﺖ. اﺻﻠﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻫﺪف ﻫﺎی ﻋﻤﻠﯿﺎت رواﻧﯽ، اﻓﮑﺎر ﻋﻤﻮﻣﯽ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎن و ﻧﯿﺮوﻫﺎی ﻧﻈﺎﻣﯽ دﺷﻤﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻫﻢﭼﻨﯿﻦ ﺑﺎ ﺑﻬﺮه ﮔﯿﺮی ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ از ﻓﻨﻮن و روش ﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد ﻋﻤﻠﯿﺎت رواﻧﯽ ﻣﯽ ﺗﻮان از ﯾﮏ ﺳﻮ اﻓﮑﺎر ﻋﻤﻮﻣﯽ ﮐﺸﻮر را ﻋﻠﯿﻪ ﺣﯿﺎت ﺣﺎﮐﻢ آن ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺖ و از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ، ﻣﻮﺟﯽ از وﺣﺸﺖ، ﻧﺎاﻣﻨﯽ و ﺳﺮدرﮔﻤﯽ در ﻧﯿﺮوﻫﺎ و ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎن دﺷﻤﻦ اﯾﺠﺎد ﮐﺮد و آﻧﺎن را ﻣﻐﻠﻮب اراده ﺧﻮد ﺳﺎﺧﺖ.
ملخص الجهاز:
عمليات رواني قدرت نظامي را در جنگ افزايش ميدهد و درنهايت از عمليات رواني ميتوان به عنوان ابزاري براي کنترل پيامدهاي جنگ (چه در جنگ هاي منظم و چه در جنگ هاي ناهمتراز) بهره گرفت ؛ بنابراين ميتوان چنين اظهار کرد که استفاده و به کارگيري راهبردهاي عمليات رواني، چه در نبردهاي منظم و چه در نبردهاي ناهمتراز به گونه اي يک نوع نامتقارني و ناهمگوني را در برخورد طرفين درگير با هم ايجاد کرده و توازن نداشتن قوا را به نفع طرف ضعيف تر هدايت نموده و دستيابي به پيروزي را حتمي مينمايد؛ بنابراين شناخت جايگاه و تأثير عمليات رواني و نيز شيوه هاي استفاده از آنچه در نبردهاي منظم و چه در نبردهاي ناهمتراز، از ضروريات اجتناب ناپذيري است که براي اتخاذ چنين شيوه اي بايد با مفهوم و مشخصه هاي جنگ هاي منظم و ناهمتراز و همچنين شيوه هاي راهبردي عمليات رواني آشنا بود و با استفاده از آن ، روش جنگ دشمن را تحليل و متناسب با آن راه کارهاي مناسبي را طرح ريزي کرد.
ارتش آمريکا نيز اين گونه تعريف ميکند: جنگ رواني استفاده دقيق از تبليغات و ديگر اعمالي است که هدف اصلي آن تأثيرگذاري بر عقايد، احساسات ، انگيزه ها و رفتار دشمن ، افراد بيطرف يا دوست است ، به گونه اي که عامل پشتيباني براي برآوردن مقاصد و اهداف ملي باشد ( ,Sloan .