خلاصة:
این نوشتار به دنبال بررسی جایگاه و نقش نظام مفاهیم سهروردی، یعنی تقسیمات معقول اولی و ثانی در باب مسئله ارتباط ذات و صفات نورالانوار است تا از این رهگذر، دیدگاه فلسفی وی را بر اساس شالوده و محکمات تفکرش تبیین نماید. عبارات سهروردی در این باره به صورتهای مختلفی بیان و تفسیر شده، برخی دالّ بر اثبات عینیت ذات با صفات نورالانوار و برخی دیگر منکر آن است. عدم تفکیک مفاهیم و معقولات ثانی منطقی و فلسفی در فلسفه سهروردی و معیارهایی که در مورد اعتبار مفاهیم ارائه میکند، اعتقاد به عینیت ذات و صفات نورالانوار را با خدشهای جدی مواجه میسازد.
ملخص الجهاز:
وی در ایـن بـاره میگوید: سهروردی در مورد مسئله صفات ، دچار اشکال شده و صفات حقیقیه حق تعالی را انکار میکنـد زیرا از طرفی معتقد است که در نورالانوار هیچ گونه صفتی که مقرر در ذات باشد، تحقق ندارد و نورالانـوار را بدون صفات خوانده است (سهروردی، مجموعـه مصـنفات ، ۳/ ۱۴۰ - ۱۴۱) و از طـرف دیگـر بـه ایـن حقیقت اعتراف میکند که علم شیء به ذات خود چیزی جز این نیسـت کـه آن شـیء بـرای خـود ظـاهر و آشکار باشد و چیزی که برای خود ظاهر است ، نور شناخته میشود؛ زیرا نور همواره به خود ظاهر است .
تـا پـیش از بهمنیـار، مفـاهیم فلسفی از دو حیطه معقولات اولی و ثانویه (به معنای عوارض ذهنی معقـولات اولـی) متمـایز بـوده ١، ایـن مفاهیم نزد فارابی (الفارابی، الکمال الفلسفیه ، ۱/ ۲۲۴) و ابـن سـینا (شـیرازی، الحکمـه المتعالیـه ، ۴۸)، خارجی و عین ماهیات موجود دانسته میشد؛ اما این دیدگاه فارابی و ابن سینا، بـه سـبب عـدم تخصـیص جایگاهی کاملا متمایز و صریح به مفاهیم فلسفی در میان اقسام معقولات ، در دیگر مبانی فلسـفی چنـدان مؤثر نیفتاده و تا مدت ها به نحوه جدی، مورد توجه فیلسوفان بعدی قرار نگرفته است .
بر دسته خاصی از اشیاء دلالت دارند مثلا اگر چیزی درخت است دیگر کوه نیست و بیانگر تکثر و جـدایی در میان مصادیق خود هستند و بر این اساس در مقولات عشر، یک مفهوم ماهوی در یـک مقولـه اسـت نـه چند مقوله (شیرازی، الحکمه المتعالیه ، ۳۳۴ - ۳۳۵؛ طباطبایی، ۴۵؛ مطهری، ۹/ ۳۶۱) بنابراین میتوان مفاهیم ماهوی را، مفاهیمی دانست که بر چیستی و حدود وجودی اشیا دلالت کند و در ازای آن ها واقعیتی در خارج وجود دارد مانند مفاهیم انسان ، اسب و درخت ؛ مراد از واقعیت ، واقعیت مادی و محسوس نیست بلکه اعم از واقعیات مادی و مجرد است .