خلاصة:
این پژوهش با هدف مشخص کردن نوع و بسامد روابط معنایی واژگانی همزمانی میان واژههای فارسی و عربی به بررسی تطبیقی معانی واژههای بسیط عربی در فارسی، میپردازد؛ بدین منظور دو فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ عربی عبدالنبی قیم انتخاب، و واژههای مشترک عربی در فارسی میان دو فرهنگ استخراج شد. سپس براساس چندین آزمون زبانشناختی، شش نوع رابطه معنایی واژگانی هممعنایی، شمولمعنایی، تقابلمعنایی، جزءواژگی، عضوواژگی و واحدواژگی مشخص و بسامد هر کدام در سطح واژهها و همچنین در سطح معانی آنها مشخص گردید. بر این اساس، بسامد وقوع هر کدام از روابط در 4506 واژه به ترتیب: هممعنایی 83/76 درصد، شمول معنایی 75/14 درصد، تقابلمعنایی 28/0 درصد، جزءواژگی 57/0 درصد، عضوواژگی 04/0 درصد و واحدواژگی 13/0 درصد مشخص شد. همچنین با تطبیق معانی 4506 واژه با یکدیگر در مجموع 26326 تطبیق صورت گرفت که بسامد وقوع روابط معنایی واژگانی بین این تطبیقها به ترتیب هممعنایی 75/16 درصد، شمول معنایی 61/2 درصد، تقابلمعنایی 04/0 درصد، جزءواژگی 09/0 درصد، عضوواژگی 007/0 درصد و واحدواژگی 02/0 درصد مشخص شد.
ملخص الجهاز:
بررسي روابط معنايي واژگاني واژه هاي بسيط معاصر عربي در فارسي علي جوشني دکتر علي ايزانلو عضو هيأت علمي دانشگاه فردوسي مشهد، دانشکده ادبيات و علوم انساني ، گروه زبان شناسي دکتر عليرضا آزاد دکتري عضو هيأت علمي دانشگاه فردوسي مشهد چکيده اين پژوهش با هدف مشخص کـردن نـوع و بسـامد روابـط معنـايي واژگـاني همزمـاني ميـان واژه هاي فارسي و عربي به بررسي تطبيقي معاني واژه هاي بسيط عربي در فارسي، مـيپـردازد؛ ٢٧ بدين منظور دو فرهنگ بزرگ سخن و فرهنگ عربي عبدالنبي قيم انتخاب ، و واژه هاي مشـترک عربي در فارسي ميان دو فرهنگ استخراج شد.
پيشينۀ پژوهش دراين پژوهش به بررسي دو دسته پيشنيه پرداخته شده است ؛ پژوهشهايي که در مورد روابط معنايي واژگاني همزماني انجام شده و پژوهشهايي که درباره روابط ميان معاني واژه هاي عربي و فارسي صورت گرفته است .
سپس واژه هاي مشترک به دست آمـده از دو فرهنگ لغت از نظر رابطه معنايي واژگاني ميان معاني واژه هـاي فارسـي و عربـي بررسي شد که بر اين اساس ، شش نوع رابطـه معنـايي واژگـاني همزمـاني ميـان معـاني واژه ها مشخص شد که در ادامه بدان اشاره خواهد شد.
در اين نـوع رابطـه هـم معنـايي، يکـي از معـاني به صورت يک واژه و اصطلاح بيان شده و در معناي مقابل خود در زبان ديگـر، عبـارت يا جمله براي توصيف يا تعريف آن واژه بيان شده است ؛ مثال : اقتران معناي فارسي: [نجوم ] واقع شدن دو ستاره در يک درجه معاني عربي: ١.