ملخص الجهاز:
"یادم نمیآمد که دختر دست راستی موقع نشستن روی صندلی چتر داشته یا نه؟به حافظهام لعنت فرستادم اما به خودم دلداری دادم که چتر مال او نیست.
حالا آیا میتوانم در حالی که او روی صندلی نشسته چتر را بردارم؟هر چند که ظاهرا به چتر توجهی ندارد،اما فکرش را بکن اگر او برای این کار به من بد و بیراه بگوید، آیا میارزد که به خاطر این چیز بیارزش خودم را کوچک کنم؟نه،آن قدر پیاده نمیشوم که او برود.
اما هنوز هم احساس میکنم کسی مرا میپاید،و اینکه شاید آن مرد ناگهان بلند بشود و داد بزند:دزد!باید عجله کنم.
احساس میکنم با دزدی پنج پیز (Paise) از بخش حمل و نقل عمومی مانند یک شهروند خوب،رفتار نکردهام،اما من عجله داشتم،ممکن بود آن مرد که روی صندلی جلویی نشسته بود یکدفعه از خواب پا میشد و از شاگرد میخواست اتوبوس را نگه دارد."