خلاصة:
تروریسم، یکی از پراستفادهترین واژگان در محاورات و نوشتارهای معاصر است که پرتکراری کاربرد آن حتی بر تبلورهای اساسیترین نیازهای بشر دیروز و امروز، نظیر صلح، امنیت، نیز فزونی یافته و سبقتگرفته است. واژه تروریسم همواره با بحران معنایی روبهرو بوده است. شاید بتوان این واژه را یکی از جنجالبرانگیزترین واژگان کلیدی قرن بیستویک تلقی کرد. تروریسم یکی از واژههای مبهم عرصه بینالملل است که به علت پیچیدگی مفهوم و مصادیق آن با نوعی بحران معنا در تعریف و تحدید قلمرو آن مواجه هستیم. تعاریفی که از تروریسم و ابعاد آن ارائهشده است بیش از آنی که منطبق بر عینیتگرایی و پذیرش دوگانگی ارزش/ واقعیت باشد برگرفته از ساختههای گفتمانی و تبلیغی است. نگارنده در این مقاله با علم به وضعیت عنوانشده در مقام تحلیل مفهومی تروریسم و بازشناسی ابعاد آن ازنظر نوع و گونه برآمده و سپس رویههای مبارزه با این معضل تهدیدکننده صلح و امنیت بینالملل در اسناد بینالمللی را مورد واکاوی و بررسی قرار میدهد.
ملخص الجهاز:
بیان مسئله تروریسم به دلیل برداشتهای چندگانه دارای بحران معنایی است و تاکنون تعریف واحدی که مقبولیت عمومی داشته باشد ارائه نشده است؛ تعداد زیادی از تعاریف موجود تفاوتی بین اجزا، شیوه و شگرد و صور اقدامهای تروریستی قائل نشده و همه را در یکشکل استفاده میکنند.
تروریسم در تعریف فرهنگ روابط بینالملل عبارت است از «فعالیتهای عاملان دولتی و غیردولتی که در کوششهایشان برای دستیابی به اهداف سیاسی از روشها و وسایل خشونتآمیز استفاده میکنند.
مجمع عمومی دو کارکرد بنیادین مشروعیتزایی و مشروعیتزدایی در مورد دولتها و رفتارهای بینالمللی بر عهده داشته و با شناسایی دولتها و تصویب هنجارهای قابلقبول و خودداری از شناسایی برخی دولتها و محکومیت برخی از اقدامات در این حوزه در سطح جهانی تأثیرگذاری بسزایی نشان داده است (ظریف، سجادپور، 1389: 389)؛ اما از طرفی در حوزه مقابله با تروریسم به سبب ویژگیهای سازمانی خود نتوانسته بهعنوان یک هماهنگکننده مستقیم و مؤثر در مبارزه با تروریسم نقشآفرینی کند چراکه از قدرت لازم برای نفوذ بر برخی دولتها برخوردار نیست.
بااینوجود ازآنجاکه نقش قانونگذاری و هنجارسازی مجمع عمومی یکی از مباحث قابلتوجه در حقوق بینالملل است که در منشور ملل متحد نیز موردتوجه قرارگرفته است باید به ترتیبات سیاسی و حقوقی آن در عرصه مقابله با تروریسم اشاره نمود.
این مقررات که بر اساس ماده 25 منشور برای کلیه اعضای ملل متحد لازمالاجرا است، وظایف گوناگونی را در زمینة مبارزه با تروریسم در اشکال مختلف آن، جلوگیری از دستیابی افراد و گروههای تروریستی به منابع مالی و سایر امکانات ازجمله نیروی انسانی و امکانات نظامی برای انجام عملیات تروریستی به دولتها تحمیل کرده است.