خلاصة:
علی موسوی گرمارودی یکی از شاعران قبل از انقلاب اسلامی است که شعر نو را با مایههای مذهبی و انقلابی سروده و پس از انقلاب نیز شیوۀ خود را تداوم بخشیده است. شعر او از همان ابتدا با روح مبارزاتی و گونهای تعهد اجتماعی و انسانی پیوند داشت و مفاهیم و موضوعاتی را در بر میگرفت که دارای صبغۀ مذهبی بود؛ همچنین ظرفیت تبدیلشدن به نوعی گفتمان انقلابی را داشت. گفتمان انقلابی گرمارودی، مبتنی بر نگرش فلسفی و رویکرد اجتماعی و انسانی خاصی است که بر آموزهها و ارزشهای دینی تکیه دارد. این گفتمان، برآمده از جهانبینی و دریافتی است که گرمارودی در طول سالهای مبارزه به دست آورده و دارای عناصر گفتمانی و مولفهها و نشانههایی است که بهصورت آشکار و مستتر در اشعارش بازتاب یافته است. در این نوشتار، چگونگی تکوین گفتمان مسلط در سرودههای نوپردازانۀ موسوی گرمارودی که از آن به گفتمان انقلابی تعبیر شده، مورد بررسی قرار گرفته. بهموازات آن، مولفهها و نشانههای چنین گفتمانی تعریف و تحلیل شده است.
Ali Mousavi Garmaroudi is one of the poets before the Islamic Revolution who wrote the new poetry with religious and revolutionary elements and continued his style after the revolution. His poetry from the very beginning was connected with the spirit of struggles and forms of social and human commitment, and included concepts and subjects that were religious in nature, as well as the capacity to become a kind of revolutionary discourse. Gramroudi's revolutionary discourse is based on a philosophical attitude and a particular social and human approach that relies on religious teachings and values. This discourse derives from the worldview and the received by Garmaroudi during the years of struggle and has discursive elements and components and signs that are reflected explicitly in its poems. In this paper, the evolution of the dominant discourse has been studied in the modern poems of Mousavi Garmarudi, from which it has been interpreted as revolutionary discourse; in parallel, the components and symbols of such a discourse have been defined and analyzed.
ملخص الجهاز:
اين گفتمـان بـه يـک گـروه ايدئولوژيک از شاعران نوپرداز تعلق دارد و کليت آن را نشانه هاي آشکار و پنهان مجموعه سروده هايي شـکل مـيدهـد کـه داراي درون مايۀ سياسي ميباشد و در عين حال ، برايند رويکردي خاص به مذهب تشيع است ؛ رويکردي که ماهيت انقلابي و مذهبي را به صورت توأمـان دارد.
افزون بر منابع و پژوهش هايي که مـورد اسـتناد ايـن نوشـتار بـوده ، تحقيقاتي را که ميشود زمينه و پيشينۀ اين پژوهش تلقي نمود، نخست پژوهش هايي است کـه دربـارة ابعـاد ايـدئولوژيک و جنبه هاي مذهبي شعر گرمارودي صـورت گرفتـه اسـت ؛ از جملـه مقالـۀ «سـبک ايـدئولوژيک شـعر عاشـورايي معاصـر» از گليزاده و...
«بررسي اسطوره و انواع آن در شعر معاصر با نگاهي به شعر موسوي گرمارودي» از سلمانينـژاد مهرآبـادي، چاپ شده در پژوهش نامـۀ نقـد ادبـي و بلاغـت (١٣٩٥، دورة ٥، شـمارة ١) مقالـه اي در ايـن زمينـه اسـت کـه نگارنـدة آن ، چگونگي استفادة گرمارودي از اسطوره هاي ملي و مذهبي را در راستاي تبيين مفاهيم ديني و آييني، مورد بررسي و تحليـل قرار داده است .
حرمـت داري و ايجاد حريمي از تقدس در گرداگرد اين افراد، شيوه اي است که گرمارودي با آن ، مجالي براي تکريم و پاسداشت انسـان و مکارم اخلاقي، همچنين زمينۀ تکوين نظام گفتماني شعر خود را فراهم ميکند: مردي به ازاي شرف / به تردي ساقۀ انجير/ صخره اي زير آب / صلابت آرام مستتر/ خشـونت در بـازوانش بـه استراحت مينشست / تا راست تر بايستد/ دست هاي نوازشش گربه ها را پلنگي ميآموخت / با چشماني صـبور و سمور/ تنديس «عمل » و «امل » و چون تنديس ، آرام / بيادعا چون باران / به سـادگي آب از نـاودان هـر دل ، جاري/ و شاهين ، بر برج بيداري/ با پرواز و نگاه کبوتران / ميان بسته و بازوان گشاده ، در هودج عشـقي سرخ / از حرير خون گذشت (موسوي گرمارودي، ١٣٦٣: ٩٣).