ملخص الجهاز:
"و اینکه با آن راهی دیار ملکوت همنوا شده بهاستقبال و اقتفای غزلی از وی،با بیرونقی بازارمحبت،گله آغاز کردهام،که با همین سرودۀ خام اینمقال را به پایان میبرم و به روان پاک او درودمیفرستم:{S«ز باغ دوستی بانگ هزاری بر نمیخیزد#«و زین گلشن نوای مرغ زاری بر نمیخیزد»S}{Sپر است آفاق از غوغای دعوی دارها،اما#جز این پژواک،بانگ از کوهساری برنمیخیزدS}{Sگرانسگند در دعوی،سبکسارند در معنی#دریغا کز دل سنگین شراری برنمیخیزدS}{Sبه بازار سخن سازی تنور کورهها گرم است#ولی زین بوتهها کامل عیاری برنمیخیزدS}{Sتو گویی در طلسم افتادهاند آن عرصه پیمایان#که از این رهگذر گرد سواری برنمیخیزدS}{Sدریغا دوستی کالوده شد با رنگ و با نیرنگ#کسی جز از پی سودا به کاری برنمیخیزدS}{Sچنان شد خشک بستان صفا از سر مهریها#کز این باغ سترون برگ و باری بر نمیخیزدS}{Sز یاران خزان سیرت،چه داری چشم لطف و مهر؟#ز طبع سردشان بوی بهاری برنمیخیزدS}{Sدگر مانند«قدسی»آن عزیز راد آزاده#ز سامان محبت دوستداری برنمیخیزدS}{Sز بستان مروت گلشن آرا سرو آزادی#چو او جز با گذشت روزگاری برنمیخیزدS}{Sروانش شاد و یادش جاودان بادا که همچون او#ز طرف لاله زاران داغداری بر نمیخیزدS}آنچه از آدمی بر جای میماند همین پیمودن راه مهرو مردمی و خدمت به خلق و خسن سلوک با آشنا و بیگانه(به تصویر صفحه مراجعه شود)شادروان حاج علی اصغر عابدزادهاست،که میراثی جاویدان و اندوختهای بربهاستو سبب رحمت و غفران خداوند و وسیله طلب بخشایشمردم برای او میگردد."