خلاصة:
طلاق هیجانی مهمترین عامل ازهمگسیختگی خانواده است که آثار و پیامدهای آن بیشتر از طلاق قانونی است. سبک دلبستگی و تعارض زناشویی از عوامل روانشناسی مؤثر در ایجاد فاصله عاطفی میان زوجین است. سبکهای دلبستگی چارچوبی را برای فهم دقیق و بهتر روابط زناشویی و شیوههای مقابله با تعارض فراهم میکند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مدل گشتاوری السون بر سبکهای دلبستگی و تعارضهای زناشویی در زوجین در معرض طلاق هیجانی بود. پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه بود. از بین مراجعهکنندگان متقاضی زوجدرمانی به کلینیک نیستان در فاصله سال 96- 95، تعداد 16 زوج با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند که پس از مصاحبه بهطور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (دو گروه 8 زوجی) قرار گرفتند؛ در طول اجرای برنامه، یک زوج از گروه آزمایش خارج شد. قبل و پس از آموزش، پرسشنامههای طلاق هیجانی گاتمن (1995)،سیاهه سبکهای دلبستگی کولینزو رید (1990) و پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی (1387) اجرا و بعد از جمعآوری دادهها، با استفاده از روش تحلیل کوواریانس بررسی شدند. نتایج تفاوت معناداری را در نمرات تعارض (01/0Sig= و 778/7F=) و رفتارهای مخرب برخاسته از دلبستگی اجتنابی (002/0Sig= و 873/11F = ) و اضطرابی/ دوسوگرا (0001/0Sig= و 611/23F = ) بین دو گروه نشان دادند اما در متغیر دلبستگی ایمن (123/0Sig= و 549/2F=) تفاوت معناداری ایجاد نکرد (05/0 p<). بر اساس یافتهها، این روش به نظر میرسد در کاهش رفتارهای متعارض زناشویی و نیز رفتارهای برخاسته از سبکهای دلبستگی ناایمن اثربخش باشد.
Emotional divorce plays a vital role in family breakdown that its consequences are more than legal divorce. Attachment style and marital conflict are effective psychological factors in creating emotional distance between couples. Attachment styles provides a framework for understanding marital relationships and Conflict Management.This research was conducted aiming at determining the effectiveness of Olson circumplex model training on behaviors arising from attachment styles and marital conflicts. The study was a semi-experimental research of pretest-posttest type with a control group. 16 couples were selected among the applicants seeking couples' treatment to Neiestan clinic in the year 95-96, they were selected by using purposeful sampling method. After the interview, they were assigned to two experimental and control groups (two groups of eight couples) by random sampling. During the execution of the program, a couple in test group was went out. Before and after training, Gottman's emotional divorce questionnaire (1995), Collins & Reed attachment styles questionnaire (1990), Marital conflict questionnaire's Sanai (1387) were executed as research instruments in both groups, after collecting data, the findings that obtained from data analysis by covariance method indicated that there is a significant difference in conflict scores (F=7.778, Sig = 0.01) and maladaptive behaviors caused by avoidance (F= 11.873, Sig= 0.002) and anxiety attachment / ambivalence (F=22.611, Sig= 0.0001) between the two groupsbut there was no significant difference in the secure attachment variable (F= 2.549, Sig=0.123 ) (p< 0.05). According to the findings, this method seems to be effective in reducing marital conflict behaviors as well as behaviors arising from unsafe attachment styles.
ملخص الجهاز:
Olson, Olson- Sig and Larson صميميت ١ و نزديکي است (حسيني حاجي بکنده ، نوابي نژاد، کيامنش ، ١٣٩٥)؛ علاوه بر اين نتايج به دست آمده از پژوهش ها بر نقش قابل توجه تعارض زناشويي در ايجاد و بروز دل زدگي زناشويي تأکيد داشته اند ( & Birditt, Brown, Orbuch .
همچنين پژوهش انجام شده توسط قاسمي مقدم ، بهمني و عسگري (١٣٩٢) نشان داد که استفاده از آموزش گروهي برنامه غنيسازي زناشويي به سبک السون ، باعث ميشود که همسران با انتظارات غلط و يا خطاهاي رايج در تعبير و تفسيرهايي که از رفتار خود و همسرشان دارند آشنا شده و درعين حال نحوه صحيح تر ابراز خواسته و تمايلات و انتقادات را فراگرفته و بهتر بتوانند در جهت حل تعارض هاي بين فردي بکوشند.
با توجه به مرور پژوهش ها و اهميت موضوع و همچنين با تأکيد بر اهداف درمان مبتني بر مدل گشتاوري السون ، پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي اين شيوه ي درماني بر متغيرهاي سبک دل بستگي و تعارض هاي زناشويي برزوجين در معرض طلاق هيجاني انجام گرفت .
نتايج به دست آمده از تحليل سؤال دوم پژوهش نشان داد نشست هاي روان - آموزشي مبتني بر الگوي السون بر کاهش تعارض زناشويي زوجين در معرض طلاق هيجاني مؤثر بوده است .
اين مقاله برگرفته از رساله دکتري روانشناسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن با عنوان کارآمدي جلسه هاي روان - آموزشي مبتني بر الگوي اثربخشي السون بر باورهاي ارتباطي، سبک هاي دل بستگي و تعارض هاي زناشويي در افراد در معرض طلاق هيجاني است .