خلاصة:
انسان در پیرامون خود با اسامی اشخاص، مکانها، حیوانات، نباتات، اشیا وغیره سر و کار دارد که علّت نامگذاری بسیاری از این اسمها بر او پوشیده است. یکی از مسایلی که ذهن کنجکاو بشر را به خود مشغول کرده است، یافتن ارتباط حقیقی بین اسم و مُسمّی است که از آن، تعبیر به وجه تسمیه میکنند. وجه تسمیه در متون ادبی بازتاب بسیار گستردهای دارد و از جنبههای گوناگون و از جمله تمثیل، قابل بررسی است. مسلم است که تمثیل، همچون ابزاری نیرومند و تأثیر گذار، همواره در متون ادبی و بویژه عرفانی، سبب خلق تخییلات و تمثیلات فراوانی شد و آثاری ارزشمند و بدیع در این زمینه به جا گذاشته است. در این مقاله، نگارنده بر آن است تا هنر و خلاقیّت شاعران و نویسندگان ادب فارسی که با استفاده از ابزار وجه تسمیه، در پروراندن تمثیلها و نمادها نقش اساسی ایفا کردند، شرح و بسط نماید.
The person in his surroundings deals with the names of people, places, animals, plants, objects, etc. The reason for naming many of these names is on him. One of the issues that engages the curious minds of men is to find The true connection between the name and the word from which it is interpreted as a sign The signification of literary texts reflects a great deal and can be examined in various aspects, including allegory. Undoubtedly, allegory, as a powerful and influential tool, has always led to the creation of fantasy and riches in the literary and especially mystical texts, and the works of art that are worthwhile and exquisite.In this article, the author is expanding the arts and creativity of poets and writers of Persian literature using the instrument of signification in developing parables and symbols. Roman","serif"'>In this article, the author is expanding the arts and creativity of poets and writers of Persian literature using the instrument of signification in developing parables and symbols.
ملخص الجهاز:
به عبارت ديگر، برخي از و جه تسميه ها ريشه در واقعيّت دارد و مي توان براي آن مستندات علمي و منطقي ارائه داد و برخي ديگر از وجه تسميه هـا بـر گرفته از خرافه ها، افسانه ها و برداشت مردم عوام است و علاوه بر اين ، تخيـيلات و تمثـيلات شاعرانه و هنر آفريني نويسندگان در پيوند ديدگاه هاي علمي و عاميانه نقش زيادي دارد؛ يعنـي برخي از شعرا و نويسندگان با توجّه به اين دو ديدگاه ، مضـمون هـاي بکـر و تـازه اي از وجـه تسميۀ اشخاص و امکنه در قالب تمثيلات زيبا و بديع ارائه مي دهند و گاه بدون توجّه بـه ايـن ديدگاه ها، با استفاده از خلّاقيّت ها و هنر آفريني خود و با استفاده از ابزار تشبيه ، تمثيل و نمـاد سازي در بارة وجه تسميۀ اسامي ، نظر خود را ابراز مي کنند و در واقع ، آنـان بـه زيبـايي کـلام خود، بيشتر مي انديشند و اهميّت مي دهند تا به درستي يا نادرستي وجه تسميه ها.
عقل افـزا بوده اي ليکن از من عقل و دين بربوده اي (مولوي ، ١٣٨٤، ٤٦١- ٤٥٩/ ٣) و بر همين اساس ، نامُ بخارا با علم و دانش به گونه اي گره خـورده اسـت کـه اگـر بـه کسـي ُبخاري مي گفتند، پيش تر از آنکه اسم منسوب بودن اين واژه به ذهن تبادر شود، معنـي علـم و دانش از آن استنباط مي شد: فخر کندروزگارِتوبه تو؛زيرا کاصل ِبزرگي تويي و اصلُِ بخاري ٣ (فرخي ، به نقل از لغت نامۀ دهخدا؛ زير واژة بخاري ) بغداد در بارة وجه تسميۀ بغداد، دو روايت نقل گرديد، نخست آنکه ، مي گويند: «بغداد به نام جـايي که پيشتر از آن بود، بغداد ناميده شد و بغداد را زرواء نيز مـي خواننـد.