خلاصة:
هدف از تحقیق حاضر این میباشد که خواننده با مطالعه دقیق به جامعه مطلوب با موضوعات انسان که
مورد نظر اقبال میباشد دست یابد. مجموعه اندیشه های اقبال دربارهی انسان و تمامی طرح ها و آرزوهای
او برای ایجاد انسانی بهروز و سعادتمند، در وجود «انسان کامل » خلاصه شده است «انسان کامل» اقبال،
انسانی است که همه ی مراحل مختلف حیات را در ساحت ذهنی و عینی پیموده است و زندگی را از فراز
قلههای عظیم و رفیع معرفت میبیند. شعر و اندیشه ی اقبال، - درکل - کوشش در جهت دریافت و یافتن
چنین انسانی است و اصولا طرح دستگاه فلسفی او - که از بازیابی نخستین مراحل حیات فردی تا آخرین
منازل حیات اجتماعی را در برمی گیرد- در نهایت، تحقق چنین انسانی آرمانی است. ز نظر اقبال، نخستین
را می شناسد و با شناخت خویش، خود را باز می آفریند. به « خویش » ویژگی بارز انسان کامل آن است که
نظر اقبال آدمی سر نوشت سخت و وجودی نرم و نازک دارد. نفس آدمی به مخاطب نیرومند و الهام بخش
و زیبا است و گویا چنین قسمت آدمی شده است که در ژرفترین بلندپروازیهای جهان اطراف خویش
شرکت کند و به سرنوشت خویش و طبیعت شکل دهد و این از دو راه میسر است: گاهی با همساز کردن
خویش با نیروهای طبیعت و گاه با به قالب ریختن طبیعت به وسیله نیرومندی خویش صورت میگیرد.
بدین منظور پس از گذاراندن مراحل تحقیق، حاصل پژوهش درشش فصل بیان شده است. در فصل اول
کلیات هدف تحقیق، پیشینه تحقیق، روش کار، و فرضیات شرح داده شده است، در فصل دوم به
زندگینامه اقبال پرداخته شده است و در فصل سوم که انسان از دیگاه قرآن و ویژگی انسان کامل و
نمونه های از انسان کامل پرداخته شده است و در فصل چهارم به عوامل تکامل و تعالی انسان که شامل دو
بخش راه های رسیدن به تکامل و راه های رسیدن به تعالی می باشد پرداخته شده است و در فصل پنجم به عوامل بازدارنده تکامل انسان و در فصل ششم به نتیجه گیری و پیشنهاداتی پرداخته شده است. و در نهایت از جویندگان عرضه علم و ادب انتظار میرود که اندیشه های اقبال را در سایر حوزه ها نیز مورد بررسی قرار دهند.
ملخص الجهاز:
واژه هايکليدي: اقبال لاهوري، جامعه مطلوب ، پيشينه تحقيق ، انسان کامل ، عوامل تکامل ، عوامل بازدارنده ، انديشه هاي اقبال مقدمه ادبيات يکي از محوريترين و اساسيترين تجلي ذوق و شوق و کمال آراي انسان و بصيرت بشر ميباشد و براي دستيابي و شناخت اين در گرانبها و علم و معرفت بايد به شکل علمي به تحقيقات دامنه دار و صريح و هدفمند دست يابد تا بتوان اندکي از آراستگي و دلنوازي اين بحر بيپايان را تجربه کرد.
در حرم (آرمانشهر اقبال ) دوست داشتن همه خلق خدا و حرمت گذاشتن به همه اعم از کافر و مومن واجب است ، تنها ملاک آدميت که نزد پروردگار گرامي و والاست ؛ شايسته نيست که انسان عاشق آرمانشهري طريقي جز راه خدا که بر کافر و مومن مهربان است به دست گيرد بنابراين رعايت حق برابر شهروندي کافر نيز از آرمان هاي اقبال بود نشان ميدهد که رفتار او با کافران از درجه مدارا که به معني تحمل است به محبت ارتقا يافته است ، چنانکه در جاويد نامه آورده است : حرف بدرا بر لب آوردن خطاست کافر و مومن همه خلق خداست آدميت احترامي آدمي با خبر شو از مقام آدمي بنده عشق از خدا گيرد طريق مي شود بر کافر و مومن شفيق (همان :٣٨٥) انسان در شعر اقبال لاهوري / ٢١٣ ستايش صلح و مدارا، نکوهش نفرت ، کينه ، خشونت و جنگ ، نفي نژادپرستي، توصيه به عدل و رضا، مهم ترين ملزومات گسترش و استحکام محبت در آرمانشهر اقبال است به علاوه وي اعتقاد به جهان وطني و گرايش به وحدت انساني فراملي در گستره گيتي داشته است (سام خانياني، ١٣٨٨: ٧١١).