ملخص الجهاز:
"در ادامه،سعی خواهیم کرد که تحلیل دقیقتری ارائه دهم،اما برای این کار باید حداقل دوازدهبار فیلم را دیده باشم و من تنها یکبار فیلم را دیدهام و از طرف دیگر،از آنجا که این فیلم ذهنی است،پس خواهناخواه تحلیل من از آن نیز ذهنی است و چه بسا اگر منتقدی دیگر نقدی بر این بنویسد شما تصور کنید که او فیلم دیگری را نقد کرده است،چرا که «آینه»،خود مجموعهای از چند فیلم میباشد.
»دو تن از منتقدان شوروی در مقالهای که در همان مجله چاپ شد(شماره چهارم،سال 1975)،در صدد پاسخ دادن به این اعتراضات برآمدند:«این فیلم، اعترافات یک هنرمند است و در آن،هنرمند نهتنها تکتک اتفاقاتی را که در جریان کنونی زندگیاش روی داده برمیشمرد،بلکه به دوران گذشته بازمیگردد و برای درک رویدادهای گذشتهء زندگیاش آنها را نیز بازمیشمرد.
در اینجا شعری قرائت میشود که مفهوم تمامی صحنهها و مونتاژهای موازی این قسمت از فیلم را با زبان استعاره بیان میکند و اکنون قطعهای از آن را که به سختی ترجمه کردهام نقل میکنم: «در خانهای زندگی میکنم که هیچگاه ویرانش نخواهم کرد میخواهم تمامی انسانهای قرون و اعصار به ردونش آیند و در آن سکنی گزینند میخواهم که با زنان و کودکانشان بر روی یک نیمکت بنشینم همان نیمکتی که پدربزرگها بر آن نشستهاند و نوهها بر آن خواهند نشست،همان نیمکتی که آینده و گذشته را به هم پیوند داده است.
باز هم تصویر آینه بر روی پرده میآید و در اینجا برای نخستین بار موسیقی پخش میشود(تا این قسمت فیلم،شعر،دیالوگ،مونولوگ،مکالمه با خود و صداهای مختلف پخش شده است،اکنون قطعاتی از «باخ»25،«پورسل»26و«برگولزی»27را میشنویم)."