ملخص الجهاز:
"اما بااینوجود عرب موجودی متفکر و اهل تعمق و تأمل است-اسلام خود دلیلی بر اثبات این مدعا است و زبان عربی نیز این امکان را در خود نهفته دارد-و از طریق آهنگ (rhythm) به وحدت دست مییابد و این کاری است مانند انکسار حال ابدی در جریان زمان.
عنصر برجستهء دیگر هنر اسلامی یعنی عنصری که رشد و گسترش آن در گرو استیلای عرب است موتیف یا درونمایهء درهمتنیدگی است؛این موتیف یا درونمایه به کاملترین شکل خود در زمان بنی امیه ظاهر میشود آنهم به صورت پنجرههای مشبک حجاری شده در مساجد و کاخها (برای مثال میتوان به مسجد امیه در دمشق اشاره کرد یا قصر بیت المفجر را نام برد).
میتوان گفت این حضور دایمی قرآن[کریم]مانند گونهای لرزش روحانی عمل میکند-اصطلاحی بهتر از لرزش وجود ندارد تا گویای نفوذی باشد که ذاتا هم روحانی است و هم صددار-و این لرزش ضرورتا وجوه و ابعاد هنر اسلامی را رقم میزند؛بدینسان هنرهای تجسمی در عالم اسلام بهشیوهای خاص، انعکاس جهان قرآنی محسوب میشوند.
شعر کلاسیک عربهای مسلمان از جهت شکل قافیهء یکنواخت و اوزان سنگین با شعر جاهلیت پیش از اسلام پیوند میخورد،این امر نشانگر آن است که نفوذ قرآن[کریم]تنها بهخاطر اندیشههایی بود که الغا میکرده لیکن گونهای نیز ادبیات شاعرانهء سامی وجود دارد که اشکالش بازتابی از قرآن[کریم]هستند مانند عبادتها،دعاها و اوراد.
در روح عرب سماعی بودن بر بصری بودن غلبه دارد و ناگزیر خود را در هنرهای تجسمی بروز میدهد؛نیز شکل خاصی از شهود معنوی یا جذبهء روحانی نیز ویژگی سماعی دارند که نقطهء اتکایشان بهخصوص بر آهنگ و صوت است."