ملخص الجهاز:
"امروز عوامل ملیت را تغییر معنی و حالت دادهاند ولی میبینیم مناطقی که ملتهای مصنوعی مانند خواربار تقلبی با اسناد مجعول میسازند در برابر گردش زمان و نوائب دوران و آزمایشهای چرخ گردون دوام ندارند و محال است بتوان جوامع و اقوام مختلف العقیده را در یکبوته گداخت و مستحیل کرد و از آنها عنصر ملت واحدی بوجود آورد زیرا آدمی مجسمه سنگی یا مواد فلزی یا عناصر شیمیائی نیست که صنعتگر یا فیزیکدان آنها را بهر حالتی بخواهد درآورد و یا از ترکیب مواد ماده دیگری بسازد ملتهای ناجور باهم سازش پیدا نمیکنند و بالاخره اگر علل یا عواملی موجب ترکیب بندی صورت آنها شود مانند عوامل اقتصادی یا سیاسی با پیدایش زمینه مساعدی این اتحاد پریشان خواهد شد اگرچه قرنها این نوع ملتهای ترکیبی اجتماع واحدی داشته باشند و چند روزی باهم همزیستی مسالمتآمیز پیدا کنند.
فردوسی علاقهای سخت و ناگسستنی بدین مبین اسلام داشته و در عین حال بمفاد (حب الوطن من الایمان)کوشش قابل تقدیس خود را برای جمعآوری و زنده کردن لغات پارسی که معانی آن مفهوم عموم بوده فداکاری بیمانندی نشان داده از خود«واژه و لغت»نساخته پارسی زبانان را از سیر تاریخی دور نداشته و آنها را گمراه نکرده است بلکه نهایت جدیت را که فوق افراد عادی و شاید اکثر نوابغ است بکار انداخته تا توانسته است لغات و کلمات شیرین و سرهپارسی را که هنوز«نیمه جان»و در حال احتضار و مرگ بوده در تلو داستانها و حماسههای ملی جای دهد و روان و جان تازه در آنها بدهد و زبان قومی خود را زنده سازد.
اگر شاهنامه فردوسی موضوع درس شعر و ادب و تاریخ و فلسفه و اخلاق ملی گردد یا به آثار شعرای عالیقدر دیگر توجه معطوف شود مسلما مکتب پارسی بحالت و صورت امروز درنمیآید تا کار خرابکاری بجائی برسد که حروف الفباء هم با آهنگ لاتین به نوآموزان تدریس گردد و هوسرانی برای تغییر خط پارسی با حروف لاتین شدت پیدا کند."