خلاصة:
این متن شرحی است بر وصایای امام محمدباقر(ع) به جابر بن یزید جعفی، از اصحاب خاص آن حضرت. از نظر آن امام همام، یکی از اوصاف شیعیان پرهیز از ظلم است؛ اینکه اگر کسی به شما ظلم کرد، شما نباید به او ظلم کنید. ظلم در مقابل عدل و به معنای از حد گذشتن است؛ وظیفه شیعیان این است که باید حق افراد را رعایت کنند، و به حقوق آنان دستدرازی نکنند. منشا ظلم گاهی جهل و بیتوجهی به سعادت دنیا و آخرت انسان است و گاهی هم دلبستگی به دنیا، مانع رعایت حقوق دیگران است و این هر دو، از ساحت مومنان و شیعیان واقعی به دور ا ست. این کلام تفسیر و شرحی ا ست بر انواع ظلم و انگیزههای آن از منظر امام محمدباقر(ع).
This paper is the description of the testament of Imam Mohammad Baqir (PBUH) to Jabir b. Yazid al-Ju'fi, one of his noble companions. Avoiding cruelty is one of the characteristics of the true believers from the viewpoint of Imam Baqir (PBUH), as his holiness says, "Do not oppress anyone, even if they oppressed you". Oppression is the opposite of justice and means exceeding. As a matter of fact, fulfilling human rights and avoiding oppression is the duty of Shiites. The origin of cruelty is ignorance, disregarding the happiness and attachment to the world, which are not the characteristics of believers and the real Shiites. This paper is the description of the types of oppression and its motives from the perspective of Imam Baqir (PBUH).
ملخص الجهاز:
إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم» (لقمان: 13)؛ خداوند متعال خودش را در مقامی قرار داده است که میگوید: من بر شما حقی دارم که اگر آن را رعایت نکنید، به من ظلم کردهاید، مثلاً این حق برای خدا وجود دارد که جز او را نپرستيم.
بااینحال، چرا انسان ظلم میکند؟ با مراجعه به انگیزههای انسان و توجه به رخدادهای جوامع انسانی در طول تاریخ میتوان دريافت که بسیاری از انسانها نمیخواهند به حق خودشان راضی باشند، بلکه میخواهند بیش از آنچه برایشان تعیین شده است بهرهمند شوند؛ بهگونهايکه حتی به این فکر میافتند یا این گرایش را دارند که اصلاً حق چیست؟ چه کسی گفته که باید حدودی را رعایت کرد؟ قائلشدن به برخی حقوق برای افراد و مقیدکردن خویش به رعایت این حدود چه لزومی دارد؟ ممکن است مطرحکردن چنین پرسشهایی شگفتآور باشد؛ ولی وقتی موجب شگفتي بیشتر میشود که بدانیم بعضی فلاسفة بزرگ جهان چنین گرایشی داشتهاند.
گاه نیز جهل و غفلتي در کار نیست، بلکه انسان به تجاوز از حدومرز خود آگاه است و میداند که ظلم میکند؛ ولی دلبستگی به دنیا مانع رعايت حقوق دیگران میشود.
درست است که انسان باید همیشه خود را برای رعایت عدل و پرهیز از تضییع حقوق دیگران آماده نگه دارد، اما خودداری از ارتکاب ظلم در چنین وضعي به فعالیت بیشتر و عزمي راسخ نیاز دارد.
انسان براي پرهيز از چنین انگیزههای مضاعفی، علاوه بر حکم عقل و شرع، به واعظی نیازمند است که به او تذکر دهد و وضعيتهاي خاص را برايش تشريح کند تا بتواند بین قصاص و ظلم به دیگران تفاوت قائل شود و از حق خود تجاوز نکند؛ زیرا حقی که خداوند متعال برای انسان قرار داده است ظلم نیست.