ملخص الجهاز:
بنابراین رهبر، رهبر مملکت است و قوای مختلف با نظارت رهبر کار میکنند سیاستهای کلان نظام را رهبر تبیین میکند و قانونگذاریها و اجراها و دیگر موارد طبق قانون باید برایناساس پیش برود؛ البته اینکه حالا در مقام عمل چقدر این اتفاق میافتد این یک بحث دیگری است؛ یعنی احتیاج به یک آسیبشناسی دارد که آیا مثلاً قوۀ مقننه و قوۀ مجریه و قوۀ قضائیه همیشه در همۀ مراحل خودش مطابق آنچه که قانون گفته عمل میکنند؟ چون شما تا برسید به یک دهیار و بخشدار همۀ اینها میشود قوۀ مجریه.
الان هم ما میگوییم ولیفقیه در ایران موفق شده است جمهوری اسلامی را تشکیل بدهد، دولتی را تشکیل بدهد، اما نسبت به پیروان خودش در بسیاری از نقاط دنیا چگونه عمل میکند؟ براساس مبانی اسلامی عمل میکند و امور رهبری را انجام میدهد؛ بنابراین اینها را اگر دقت کنیم این تحیر و سرگردانی برطرف میشود.
رکن دوم مشروعیت یا شرعیت است؛ یعنی از میان کسانی که استحقاق داشته باشند به اسم یا صفات، مثلاً در میان معصومین( به اسم بوده، در مورد فقیه جامعالشرایط به صفات است، کسی بهعنوان رهبر منصوب میشود و بحث سوم این است که این رهبر در حوزۀ دولت سازی، چون رهبر وظایف مختلف و شئون مختلفی دارد که یک بحثش بحث دولت سازی است، هر وقت بسط ید پیدا کرد، قدرت داشت و مردم آمدند رأی دادند و بیعت کردند آنجا دولت تشکیل میدهد.