ملخص الجهاز:
"«لئون ایشتین»در کتاب خودتحت عنوان«احزاب سیاسی در دموکراسیهای غربی»8مسئله را اینطورمطرح میکند که احزاب سوسیالیست در زمان جنگ جهانی اول بعنوانمحصول جامعه صنعتی پیشرفته،معرف سازمانهای متشکل و منسجمیبودند که با شرایط اقتصادی-اجتماعی و تضادهای طبقاتی آن زمان مطابقتداشتند ولی امروزه اوضاع اقتصادی تغییر کرده و به خصوص پس از جنگجهانی دوم وضعیتی بوجود آمده است که هیچگونه شباهتی با اوضاعاقتصادی و اجتماعی در آغاز قرن بیستم ندارد و این در حالیست که احزابسوسیالیست خود را با تحولات جدید وفق ندادهاند.
حزب سوسیال دموکرات آلمان که از قدیمیترین احزابعضو بین الملل موسیالیست(انترناسیونال دوم)است به دنبال شکستهای پیدرپی در سالهای 1951 و 1955 و 1959 سرانجام در کنگره فوق العاده حزب در1959 در«باد-گادسبرگ)9رسما به دکترین مارکسیسم پشت کرد و پایگاهطبقاتی خود را نیز تغییر داد و به جای تکیه بر طبقه کارگران بیبضاعت،طیفهای وسیعتر اجتماعی را مخاطب قرار داد تا از آراء آنها در انتخاباتبهرهور شود.
اینکه آیا در آینده رفاه موجب ازبینرفتن تضادهایطبقاتی خواهد شد یا نه و اینکه مطبوعات و رادیو تلویزیون ستارههای سیاسترا قادر میسازد که بدون ماشین حزب تودهها را به دنبال خود بکشانند،و یااینکه احزاب غیر از کسب آراء بیشتر به چیز دیگری نخواهند اندیشید،مسائلینیست که بتوان آنها را بطور دربست تائید کرد زیرا هیچ دلیلی دردست نیستکه اولا تضادهای طبقاتی یکسر ازبین برود یا حتی در صورت ازبینرفتنتضادهای طبقاتی،آرمانگرائی(به مصداق روایت الحیاه عقیده و جهاد)کههمیشه جزئی از هستی انسان را تشکیل میدهد و خود برای مبارزاتاجتماعی نیز کفایت میکند جای مبارزات طبقاتی را نگیرد."