خلاصة:
در این مقاله به واکاوی گفتمان هندوهای افراطی پس از گاندی پرداختهشده است. گفتمان گاندی در زمان حیات وی میرفت که بهعنوان مهمترین نیروی محرک سیاسی در هند تبدیل گردد اما پس از ترور گاندی توسط یک هندوی افراطی، در بستر تحولات تاریخی و در اثر قرارگیری در معرض گفتمانهای رقیب و مناظرات ایجادشده در شکلدهی به سیاست خارجی هند، کاربست گفتمان گاندی نیز دچار فراز و نشیبهایی شده است؛ بهطوریکه هماکنون بیشازپیش جای خالی گفتمان گاندی در سیاست خارجی هند احساس میگردد. در این پژوهش، تحولات تاریخی مؤثر در شکلدهی سیاست خارجی هند، مناظرههای اصلی و گفتمانهای مبتنی بر هندوئیسم و دین در هند که گفتمان گاندی را بعنوان دگر خود تعریف کردهاند بررسیشده است. «پس از مرگ گاندی، چه گفتمانهایی و با چه تناسبی در عرصه سیاسی هند وارد شدند؟» سؤال اصلی مقاله حاضر را تشکیل میدهد. فرضیه مقاله نیز بدین صورت است که «هند بر اساس میراث گاندی به تدوین سیاستهای آرمانگرایانه پرداخت؛ اما این آرمانگرایی در معرض گفتمانهای ناسیونالیسم افراطی، به سمت واقعگرایی تغییر جهت داد. گفتمان گاندی از سیاست عملی کنار میرود و احزاب سیاسی مبتنی بر هندوئیسم یا دین چون حزب بهارتیا جاناتا بهعنوان اصلیترین دگر گفتمان گاندی، در سیاست خارجی هند حکمفرما میشوند».
This study explores the discourse of extremist Hindus in post-Gandhi era. Gandhi’s discourse, in his lifetime, had gained momentum to become the most important political driving force in India. But Gandhi’s being assassinated by an extremist Hindu, left his legacy – Gandhi’s discourse – to face too many ups and downs in the context of historic developments and the ensuing competing discourses and debates, all of which have played a significant role in shaping India’s foreign policy. Therefore, at this juncture, the call for an in-depth investigation of Gandhi’s discourse is being felt more than ever. The present paper examines the effective historic developments, which have contributed to the shaping of India’s foreign policy, basic debates, and discourses based on Hinduism in India, all of which define Gandhi’s discourse as their otherness. The main question of the research is “What discourses and to what extent have they been envisaged in India’s foreign policy?” The assumption of the research is as follows: With respect to Gandhi’s legacy, India as an independent republic, launched an idealistic policy. However, in the course of time under the influence of extreme nationalism discourses, idealism was gradually forced to readjusted its course and steer towards realism to the extent that Gandhi’s genuine discourse deviated from practical politics into the corners of libraries. Consequentially, at present, Hindu-based political parties, such as Bharatiya Janata Party, as the main otherness of Gandhi’s discourse, have dominated India’s foreign policy.”
ملخص الجهاز:
مناظره هـايي کـه بعد از گاندي در مورد جهت دهي به سياست خارجي هند شکل گرفته اند نشان ميدهند که چـه جريان هايي با چه اصولي در مقابل هند پس از گاندي به وجود آمده اند و در نهايت چه اصولي از گفتمان گاندي بدون تغيير در صحنه اقتصادي، فرهنگي، سياسي و سياسـت خـارجي هنـد بـه حيات خود ادامه دادند و چه بخش هايي از گفتمان گاندي نيز بر اثر تأثيرات محيط بين المللي و جهانيشدن دچار تغيير شده است .
سؤالي که پژوهش حاضر بدان پرداختـه اسـت ايـن اسـت کـه پـس از مـرگ گانـدي، چـه گفتمان هايي و با چه تناسبي در عرصه سياسي هند وارد شدند؟ فرضيه مقاله نيـز بـدين صـورت است که پس از ترور گاندي، هند بر اساس ميراث گاندي به تدوين سياست هـاي آرمـان گرايانـه پرداخت اما با توجه به تحولات رخ داده در سطوح مختلف اين آرمان گرايي به سمت واقـع گرايـي تغيير جهت داده و تندروها با گفتمان ناسيوناليسم افراطي و بازيابي تمام سنت ها دال هاي خـود را در جامعه هند تثبيت ميکنند.
درک درسـتي از سياسـت خـارجي هنـد مستلزم شناسايي گفتمان هاي اصلي موجود در سياست خارجي هند است که گفتمان گانـدي و گفتمان هاي مبتني بر هندوئيسم و دين در هند پـس از گانـدي از مهـم تـرين ايـن گفتمـان هـا هستند که احزاب افراطي به خصوص پس از رخ داد تحولات بين المللي چون ظهور دگري چـون پاکستان ، جنگ هند و چين و سقوط شوروي، عرصـه بيشـتري بـراي قـدرت گيـري يافتـه انـد؛ بنابراين واکاوي اين احزاب ميتواند فهم دقيقي از چرايـي رفتـار هنـد در سياسـت خـارجي بـه دست دهد.