خلاصة:
چکیده: اطلاق نور بر خدا در آیۀ 35 سورۀ نور مسائل فلسفی و عرفانی فراوانی را به میان آورده است. نحوۀ حمل نور بر خدا از چهار جهت معناشناسی، منطقی، فلسفی و عرفانی اهمیت دارد. مسئلۀ تحقیق حاضر تحلیل انتقادی دیدگاه ابنعربی در نحوۀ حمل نور به خدا است. بیشتر مفسران سدۀ نخست تا اوایل سدۀ پنجم این اطلاق و اسناد را استعاره میانگاشتند، اما محییالدین ابنعربی بر حقیقیانگاری اطلاق نور بر خدا تأکید دارد. برمبنای نظر ابنعربی، نور اسم خاص است و بر اسم جامع الله به طریق حمل تفصیل بر اجمال حمل شده است. محییالدین در تحلیل اطلاق نور بر خدا دو رویکرد وجودشناختی و معرفتی دارد. این دو رویکرد در مواضع فراوان از آثار ابنعربی تحلیل منسجم و سازگار دارد. روش این مقاله در تحلیل دیدگاه محییالدین بهرهمندی از تحلیل سهوجهی منطقی شامل تحلیل مفهومی، گزارهای و سیستمی است.
ملخص الجهاز:
«بررسی تطبیقی نور در دیدگاه ابن عربی و مولانا» (ساعدی رودی و همکاران ، ١٣٩٥)؛ پژوهش دیگری است که در این نوشتار نیز به تحلیل آرای محیی الدین در باب اطلاق نور بر خدا پرداخته نشده است .
وی معتقد است نور را در گزارٔە «أللّهُُ نورُ السّموات واْلأرْض » نباید به معنای منور و هادی دانست ، او برای این مدعا، این چنین دلیل می آورد که هادی ، خود از اسمای خدا است و اگر قرار بود نور به معنای هادی باشد در آیه از اسم هادی استفاده می شد (ابن عربی ، بی تا، ج ٤: ٣٩).
براین اساس از نظر محیی الدین نور در گزارٔە «أللّهُُ نورُ السّموات واْلأرْض » اسمی از اسماالله است و ازآنجاکه مراد از اسم نزد ابن عربی و پیروانش لفظ نیست می توان گفت منظور از اسم ، ذات است که به اعتبار صفت وجودی ، نامیده شده است مانند علیم و قدیر، و یا به اعتبار صفت عدمی لحاظ شده است مانند: قدوس و سلام (کاشانی ، ١٤٢٦ق : ١٢).
محمود غراب دیدگاه محیی الدین را در تفسیر گزارٔە «أللّهُُ نورُ السّموات واْلأرْض » در سه وجه سامان داده است که دو وجه نخست را می توان ذیل رویکرد وجودشناختی و وجه سوم را ذیل رویکرد معرفتی مطرح کرد.
نور، غالب بر ظلمت وجه دومی که ابن عربی در تفسیر «أللّهُُ نورُ السّموات واْلأرْض » بیان می کند نیز تحلیلی وجودی از نور در معنای این گزاره است .