خلاصة:
جدیترین تحول در راستای ایجاد دولت مدرن در ایران را دوران سلطنت پهلوی اول دانستهاند. از نگاه ماکس وبر ظهور دولت مدرن ملازم با تحقق اقتدار عقلانی است. در این رابطه او دو عوامل را به عنوان پیش شرط و مانع این امر معرفی میکند: شرایط پولی و مالی که نمود آن در اقتصاد سرمایهداری است و مخالفت سنت گرایان و اشراف با این امر. بر این اساس پژوهش حاضر با روش کیفی و توصیفی-تحلیلی و رویکرد جامعه شناسی تاریخی به سراغ این پرسش رفته است که موانع اقتصادی و اجتماعی تحقق اقتدار عقلانی در دوران پهلوی اول کدامند؟ مطابق دیدگاه وبر، نحوهی گذار ایران به اقتصاد سرمایهداری و همچنین دلایل مخالفت سنتگرایان و اشراف با سیاستهای رضاشاه تحلیل شده است. این پژوهش ادعا میکند که در وجه اقتصادی هر چند شاخصهای مورد بررسی، ادغام اقتصاد ایران عصر پهلوی اول در اقتصاد سرمایهداری را تایید میکند، اما مداخله گسترده دولت در اقتصاد، موجب شکلگیری سنخ خاصی از اقتصاد سرمایهداری، یعنی سرمایهداری دولتی شده است. همچنین در وجه اجتماعی، سیاستهای دولت موجب مخالفت و مانع تراشی اشراف و سنت گرایان در مسیر نهادینهسازی دولت مدرن و تحقق اقتدار عقلانی در عصر پهلوی اول شده است. از سویی طبق نگاه وبر، علاوه بر موارد یاد شده، عملکرد پهلوی اول، خود مانعی بر سر راه تحقق اقتدار عقلانی بوده است.
ملخص الجهاز:
بر این اساس پژوهش حاضر با روش کیفی و توصیفی-تحلیلی و رویکرد جامعه شناسی تاریخی به سراغ این پرسش رفته است که موانع اقتصادی و اجتماعی تحقق اقتدار عقلانی در دوران پهلوی اول کدامند؟ مطابق دیدگاه وبر، نحوه ی گذار ایران به اقتصاد سرمایه داری و همچنین دلایل مخالفت سنت گرایان و اشراف با سیاست های رضاشاه تحلیل شده است .
این پژوهش ادعا میکند که در وجه اقتصادی هر چند شاخص های مورد بررسی، ادغام اقتصاد ایران عصر پهلوی اول در اقتصاد سرمایه داری را تایید میکند، اما مداخله گسترده دولت در اقتصاد، موجب شکل گیری سنخ خاصی از اقتصاد سرمایه داری، یعنی سرمایه داری دولتی شده است .
تاریخ دریافت اقتدار عقلانی، پهلوی اول ، دولت مدرن ، سرمایه داری دولتی، سنت گرایان و اشراف 1397/09/19 تاریخ تأیید ١٣٩٨/١١/١٦ مقدمه مشروعیت را چرایی تمکین و تبعیت مردم از رویه های سیاسی حاکم بر جامعه می دانند و این مفهوم اصلیترین عامل تبدیل قدرت به اقتدار دانسته میشود.
بر اساس دیدگاه وبر، سه نوع اقتدار به عنوان نمونه های ناب قابل شناسایی هستند؛ اقتدار سنتی که اشاره به رویه های پذیرفته شده ی ریشه دار در جوامع دارد، اقتدار کاریزماتیک که نشانه ی رابطه ی ارادت گونه ی مردم با شخص حاکم است و اقتدار عقلانی که محصول دوران مدرن بوده و قانونی بودن حق اعمال حاکمیت را بیان کرده و ابزار آن را بوروکراسی می داند.
این پژوهش مدعی است موانع اقتصادی شامل چالش های تکوین اقتصاد سرمایه داری و موانع اجتماعی شامل مخالفت سنت گرایان و اشراف ، موانعی در مسیر تحقق اقتدار عقلانی در دوران پهلوی اول شدند.