خلاصة:
با آنکه در دهههای اخیر منتقدان و نویسندگان به نظریههای جدید توجه شایستهای داشتهاند؛ اما تاکنون سیر تاریخی ورود و دگرگونی نقد و نظریههای جدید چندان بررسی و تحلیل نشده است. از جریانهای فرهنگی و سیاسی معاصر، یکی نیز جریان چپ و حزب توده است. حزب توده از موثرترین پدیدههای ادبی معاصر ماست که تاکنون به یافتن رد پای ایدئولوژی آن در آثار ادبی – چندان که باید – پرداخته نشده است. مقالۀ حاضر، تاثیر ایدئولوژی چپ بویژه نظریۀ ادبی حزب توده را بازخوانی و تحلیل کرده و به آبشخورهای فلسفی و ادبی چهرههایی چون احسان طبری پرداخته است. همچنین حجم عظیمی از مقالات رادیکال و حزبی جریان چپ را -که غالبا با نام مستعار نوشته شده و تاکنون ارزیابی و تفسیر و تحلیل نشده- نقد و بررسی کرده است. از این روی، در این مقاله برای نخستین بار مباحث نظری و زیباییشناسانه حزب توده بر پایۀ این مقالات تحلیل و طبقهبندی میشود و به مقولههایی همانند ماتریالیسم تاریخی، نقش زیربنایی اقتصاد در رئالیسم فرهنگی و هنری، مبانی نظری شهود دیالکتیکی، تحلیل ماتریالیستی آثار هنری و تبلیغ ماتریالیسم در تحلیل آثار هنری مستقل توجه میگردد.
Although critics and authors have paid a comprehensive attention to new literary theories in recent decades, But the historical development of entering and transformation of modern theories and criticism have not been analyzed. The large bulk of important articles and books, which had a key role in introducing these new viewpoints, have not been exactly judged. It can be said that this arena has been neglected till now. The Tudeh Party of Iran (Party of the Masses of Iran) was one of the contemporary cultural and political current in Iran. Although the party is one of the most influential phenomena in our contemporary literature, few have traced its ideology in literary works. The researcher believes that it is necessary to reconstruct and analyze Tudeh Party's literary theory before studying its ideological impression. Although philosophical principles of some leftist critics' literary comments such as Ehsan Tabari have been explored, many radical articles, often written pseudonymously, have not been analyzed thoroughly. In this article, Tudeh Party's theoretical and aesthetical issues are classified and reconstructed based on these articles for the first time.
ملخص الجهاز:
علوی در ایـن مقالـه سـعی میکنـد بـرای نخسـتین بـار از هـدایت چهره ای توده ای بسازد: «تا به حال از صادق هدایت که به عقیده من مظهر و زبان طبقـات مظلـوم ایـران در دورة دیکتاتوری و دورة کنونی است هیچگونه تجلیلی نشده و سهل است ؛ انـواع فشـارهای مادی و معنوی نیز بر او تحمیل شده است ؛ زیرا صادق هدایت نویسنده ای اسـت کـه بـرای اولین بار در تاریخ ادبی ایران هنر نویسندگی را بمقام عالی حربۀ دفاع طبقات مظلوم ایـران ارتقاء داده است » («صادق هدایت »- ١، علوی: ص ٢٥).
علوی که خود از افرادی اسـت کـه در مقـاطعی هـدایت را بـه حـزب تـوده متمایـل ساخته ، قصد دارد به نوعی بوف کـور را کمرنـگ جلـوه دهـد و آثـار متوسـطی چـون «آب زندگی» را صرفا به این علت که اثری سفارشی برای حزب توده است ، در مقابل بـوف کـور برکشد.
ایـن اندیشـه جایی برای دیالوگ در هنر باقی نمیگذارد و تنها یک مکتب هنـری را میسـتاید و میپـذیرد و در همین شماره از شیوه (شمارة ٢)، در مقاله ای دیگر از ترجمه های کاوه دهگان میخوانیم که هنـر و ایدة مترقی تنها و تنها رئالیسـم سوسیالیسـتی اسـت : «ادبیـات شـوروی را بایـد بـه مناسـبت مجموع تجلیات آن و خصلت عالی این تجلیات و نیز به خاطر کیفیاتی که از راه تعبیـر رئالیسـم سوسیالیستی واقعیت کسب کرده است ، سنجید و بطـور کلـی، بالفعـل و بـالقوه ، آن را بـالاتر از ادبیات بورژوا شمرد.