خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ احساس عدالت اجتماعی و بدبینی اجتماعی در میان شهروندان انجام شده است. برای تدوین چارچوب نظری، از نظریات دورکیم، گیدنز، تد رابرت گر و مرتن استفاده شده است. روش مورداستفاده در این پژوهش، پیمایش بوده و جامعۀ آماری را شهروندان 64-15سالۀ شهر یزد تشکیل دادهاند. حجم نمونه، براساس فرمول کوکران 385 نفر تعیین گردیده و نمونهها با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. پرسشنامه، محققساخته و روایی آن بهصورت محتوایی بوده و ضریب آلفای کرونباخ برای سازههای پژوهش بیش از 7/0 به دست آمده است که نشانگر پایایی مطلوب ابزار است. دادهها با نرمافزارهای اسپیاساس و اموس تحلیل شدهاند. یافتههای پژوهش نشان دادهاند که میانگین نمرات احساس عدالت اجتماعی (84/1) در سطحی پایین قرار دارد و بدبینی اجتماعی اکثریت پاسخگویان (8/68درصد) در حد متوسط است. بین متغیر احساس عدالت اجتماعی (متغیر مستقل) و ابعاد آن یعنی عدالت توزیعی، عدالت مراودهای و عدالت رویهای با بدبینی اجتماعی (متغیر وابسته)، رابطۀ معکوس و معنادار وجود داشت؛ درنتیجه، با کاهش احساس عدالت اجتماعی، بدبینی اجتماعی افزایش مییابد. تحلیل مدل معادلۀ ساختاری بیانگر این بود که احساس عدالت اجتماعی، 17درصد از تغییرات بدبینی اجتماعی را تبیین میکند. نتایج، بیانگر ضرورت توجه بیشتر به بحث عدالت اجتماعی جهت جلوگیری از گسترش بدبینی اجتماعی است.
The present study aimed to investigate the relationship between social justice and social pessimism among citizens. The theories of Durkheim, Giddens, Ted Robert gurr and Merton were used to formulate the theoretical framework. The method used in this study was survey and the sample size was 385 people based on Cochran formula and the samples were selected by multistage cluster sampling. The questionnaire was researcher-made and the validity of it was content and its reliability was measured by calculating the Cronbach's alpha. Data were analyzed using SPSS and AMOS softwares. Findings showed that the mean of social justice (1.84) is low and the social pessimism of the majority of respondents (68.8%) is moderate. There is an inverse relationship between sense of social justice (independent variable) - the dimensions of which are "distributive justice, interactive justice and procedural justice"- and social pessimism (dependent variable). As a result, as social justice decreases, so does social pessimism. Analysis of the structural equation model showed that the sense of social justice explains 17% of the changes in social pessimism. The results indicate the need to pay more attention to the discussion of social justice in order to prevent the spread of social pessimism.
ملخص الجهاز:
شناسایی عوامل بدبینی در سازمان ها با توجه به تأثیر آن بر عملکرد سازمان ها اهمیتی فراوان دارد که در مطالعات نظری و شواهد تجربی اخیر، برخی از این عوامل شناسایی شده اند که به طورکلی میتوان به عوامل فردی، محیطی، سازمانی و شغلی و به صورت جزئیتر میتوان به عواملی نظیر عدالت سازمانی، نقض قراردادهای روان شناختی و مشارکت در تصمیم گیری اشاره کرد (خادمیان ، ١٣٩٥؛ مرتضوی، فقیهی و عالم تبریز، ١٣٩٥؛ زارع ، حق گویان و کریمی اصل ، ١٣٩٢؛ حسن پور و همکاران ، ١٣٨٨).
تبیین های نظری ارائه شده دراین زمینه ، بر اهمیت شناخت این عوامل تأکید دارد؛ لذا عاملی مهم که در بیشتر این تحقیقات بررسی شده است عدالت سازمانی است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم موجب بدبینی در سازمان میشود و کاهش کارآمدی و عملکرد کارکنان و بهره وری پایین در سازمان را به همراه دارد.
به طور خلاصه راولز بیان میکند هیچ شخصی نباید کمتر از آنچه در نظام توزیع برابر کالاهای اساسی کسب میکند به دست آورد و وقتی مشارکت اجتماعی موجب پیشرفت کلی جامعه میشود، نابرابریهای حاصل باید به نفع تمام کسانی تمام شود که شرایطی نامطلوب دارند و وضعشان کمتر از وضع دیگران در این روند بهبود یافته است (راولز، ١٣٨٥) و چه بسا همین نابرابریهای اجتماعی و فقدان عدالت اجتماعی، اصلیترین عامل بحران های جوامع بشری است (مرصوصی، ١٣٨٣: ٩٠).
یافته های پژوهش ما با پژوهش های گیرگینی و یوموشلی (٢٠١٨) و کویباسی و همکاران (٢٠١٧) نیز همخوان است ؛ در این پژوهش ها نشان داده شده است که بین عدالت سازمانی و بدبینی سازمانی، رابطۀ قوی و منفی وجود دارد.