خلاصة:
ازنظر دین اسلام انسان -اعم از مسلمان یا غیرمسلمان -دارای کرامتی است که وی را
برخوردار از برخی حقها م یکند. خداوند ای ن کرامت را به همه انسانها اعطا کرده است.
اگرچه هر انسانی ممکن است با انتخابهای اشتباه خودهء از حد انسائیت و شایستگی
کرامت اعطایی خداوند متعال خارج شوده ولی فقط خداوند به تشخیص زوال این
کرامت قادر است. حتی استحقاق شدیدترین مجازاتهاء بر زوال کرامت انسانی و
حقهای ناشی ا زآن دلالت نخواهد کرد. در این مقاله شواهد روایی چندی که موید
کرامت انسان غیرمسلمان در اسلام باشد» بیان شده است. اگ رکرامت انسانی بهعنوان
قاعدهای فقهی اثبات شود» در فرایندی اجتهادی» مغایرت برخی احکام فقهی یا تفاسیر
قرآنی با آن را به سود کرامت انسانی میتوان حل کرد. ای نگمان که کرامت انسان در
اسلام محدودتر ا زکرامت انسان در حقوق بشر معاصر است» از مقایسه این کرامت با
آرمانهای حقوق بشر معاصر -و نه واقعیتها ی آن -ب رگرفته شده است. بهنظر میرسد
اسلام مینای استوارتری در شناسایی کرامت انسان عرضه م یکند و این مبنا اتفان بیشتری
برای پشتیبانی از حقهای بشری دارد.
In the view of Islam, human being - Muslim or non-Muslim- has a dignity that entitles him/her some rights. It has been bestowed by God to all human beings. Although every human may make erroneous choices that bring him/ her out of the limits of humanity and the merits of the dignity that God has bestowed him, only God can decide on the decline of the dignity. Even deserving the most sever punishments does not denote the decline of human dignity and the elimination of the rights thereto. The present article explains several traditional evidences that prove the non-Muslim human dignity in Islam. If human dignity can be proved as a jurisprudential rule, the contradiction of some jurisprudential rules or Quranic exegeses to that can serve to solve this problem. The assumption that human dignity in Islam is more limited than that in the modern human right, drives from the comparison between this kind of dignity and the ideals of the modern human rights - but not its realities. It seems that Islam introduces a more stable basis for identifying human dignity and supporting human rights.
ملخص الجهاز:
در مراجعه به آیات قرآن کریم دیده میشود که خداوند دو نوع کرامت را برای انسان درنظر گرفته و در هردو مورد نیز از واژه کرامت استفاده شده است؛ نخست کرامت اعطایی که در آیه معروف: «وَ لَقَدْ کرَّمْنَا بنیآدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِیالْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَالطَّیبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» (اسراء: 70) بیان شده است و دیگری در سوره حجرات است که میفرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکم مِّن ذَکرٍ وَ أُنثَى وَ جَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَاللَّـهِ أَتْقَاکمْ إِنَّاللَّـهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» (حجرات: 13)؛ یعنی کرامتمندترینِ شما نزد خدا، باتقواترینِ شماست.
برای این مطلب میتوان استدلال دقیقتری ارائه داد؛ بدینمعنا که از آیات قرآن کریم استفاده میشود که ایمان، موضوع تقواست؛ یعنی انسان در مرحله نخست باید مؤمن باشد تا در مرحله بعد، مراتبی از تقوا را بهدست آورد؛ چنانکه در سوره انفال: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَکمْ فُرْقاناً وَ یکفِّرْ عَنْکمْ سَیئاتِکمْ» (انفال: 29)، مؤمنان را مورد خطاب قرار میدهد که اگر تقوا داشته باشند، خداوند به آنان قدرت تشخیص حق از باطل عطا میکند و گناهانشان را میپوشاند.
این امر همان کرامت اعطایی است که اسلام برای مطلق انسان درنظر میگیرد؛ بدینمعنا که مطابق تعالیم دینی هیچ انسانی به تحقیر، ترذیل و توهین به انسان دیگر و نقض کرامت وی مجاز نیست و درصورتیکه انسان مزبور مرتکب جرمی شده باشد، فقط در محدوده مجازات آن جرم میتوان با وی برخورد کرد.