خلاصة:
تاریخ اندیشه ی سیاسی همواره تحت تاثیر یک دیدگاه مسلم در مورد نسبت نظریه با
عمل سیاسی بوده است. بر مبنای این دیدگاه، نظر بر عمل تقدم داشته و بدین سان هر
کنش سیاسی در گام نخست نیاز به متابعت از یک نظریه ی سیاسی دارد. با این حال، این
پیش فرض کلاسیک فلسفی از سوی فیلسوفان متاخری همچون ویتگنشتاین و اکشات به
از نظر « چالش کشیده شده است. در همین راستا، این پرسش اساسی قابل طرح است که
ویتگنشتاین و اکشات، چه رابطه ای میان نظر و عمل وجود دارد و پیامدهای سیاسی آن چه
ویتگنشتاین و اکشات بر خلاف « فرضیه ی پژوهش از این قرار است که »؟ می تواند باشد
روال رایج، قائل به برتری عمل بر نظر و واژگونی دیدگاه سنتی تقدم نظر بر عمل هستند و به
تبع آن سیاست از حوزه ی انتزاع محض فاصله گرفته و به زندگی روزمره وتجربه ی زیسته ی
انسان نزدیک می شود و بدین ترتیب، درک ما از نظریه ی سیاسی و نسبت آن با عمل سیاسی
روش پژوهش، مقایسه ای و چارچوب نظری، نظریه ی .» دچار تغییرات بنیادینی می شود
انسان شناسان هی ویتگنشتاین و اکشات، یعنی انسان بوطیقایی است.
ملخص الجهاز:
در همين راسـتا، اين پرسـش اساسـي قابل طرح اسـت کـه «از نظر ويتگنشـتاين و اکشـات، چـه رابطـه اي ميـان نظر و عمـل وجـود دارد و پيامدهاي سياسـي آن چه ميتوانـد باشـد؟» فرضيـه ي پژوهـش از ايـن قـرار اسـت کـه «ويتگنشـتاين و اکشـات بر خلاف روال رايـج ، قائـل بـه برتـري عمل بر نظـر و واژگوني ديدگاه سـنتي تقـدم نظر بر عمل هسـتند و به تبـع آن سياسـت از حـوزه ي انتـزاع محض فاصلـه گرفته و بـه زندگي روزمـره وتجربه ي زيسـته ي انسـان نزديـک ميشـود و بديـن ترتيـب ، درک ما از نظريه ي سياسـي و نسـبت آن با عمل سياسـي دچـار تغييـرات بنيادينـي ميشـود».
** Assistant profssor of political science shahid chamran university of ahvaz 14 مقدمه از مهم تريـن مسـائل در عرصـه ي تفکر سياسـي-اجتماعي انسـاني، بررسـي رابطـه ي ميان نظر و عمـل و يـا بـه عبـارت ديگـر، کنـکاش در بـاب نسـبت ميـان نظريـه و واقعيـت عينـي و عملي اسـت .
بديـن ترتيـب ، پرسـش ايـن نوشـته از ايـن قرار خواهـد بود کـه از نظر ويتگنشـتاين و اکشـات چه رابطـه اي ميـان نظـر و عمـل وجـود دارد؟ فرضيه ي اين نوشـته نيز چنين اسـت که ويتنگنشـتاين و اکشـات قايـل بـه برتـري عمل بـر نظر هسـتند.
به واقع ايده ي اصلي اين نوشـته نشـان دادن قرابت اين دو دسـتگاه نظـري، يعنـي چارچـوب نظـري اکشـات و ويتگنشـتاين در ايـن زمينه - نسـبت نظر و عمـل - بوده اسـت کـه در قالـب يـک رهيافـت متـن گـرا و مفهومـي در مطالعـه ي تطبيقي انديشـه ممکن شـده است .