خلاصة:
پرداختن به مسئله طبقه متوسط جدید به منزله یکی از گروههای اصلی تأثیرگذار در دورانِ معاصر تاریخ ایران بهویژه در چهار دهه اخیر، از ابعاد گوناگونی اهمیت دارد. یکی از این ابعاد که تأثیر به سزایی در شناخت انقلاب اسلامی داشته و خواهد داشت، تحولات، ویژگیها و چالشهای سیاسی طبقه متوسط جدید در جمهوری اسلامی است. اینکه ظهور و وجود طبقه متوسط جدید در جمهوری اسلامی ایران چه تحولات سیاسی را پشت سر گذاشته و چه چالشهایی را فرا روی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد؟ سؤال اصلی مقاله حاضر را تشکیل میدهد. به لحاظ روششناسی از نوع مطالعه توصیفی تحلیلی میباشد که برای جمعآوری اطلاعات از روش کتابخانهای استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که ظهور طبقه متوسط جدید در ایران و تحولات آن، نظام جمهوری اسلامی را با چالشهایی از قبیل سیال بودن مطالبات و تمایلات سیاسی، منازعه گفتمانی با طبقه متوسط سنتی، خواستههای سیاسی متکثر و حکمرانی خوب مواجه ساخته است.
Addressing the issue of the new middle class as one of the main influential groups in the contemporary period of Iranian history, especially in the last four decades, is of various dimensions. One of these dimensions, which has had and will have a great impact on the recognition of the Islamic Revolution, is the developments, characteristics and political challenges of the new middle class in the Islamic Republic. What are the political developments and challenges facing the emergence and existence of a new middle class in the Islamic Republic of Iran and what challenges does it pose to the system of the Islamic Republic of Iran? The main question is the present article. Methodologically, it is a descriptive-analytical study that uses library methods to gather information. The results show that the emergence of a new middle class in Iran and its developments have challenged the Islamic Republic's system with challenges such as the fluidity of political demands, a discourse conflict with the traditional middle class, multiple political demands, and good governance.
ملخص الجهاز:
اين ويژگي ها در مجموع عبارت است از: بر پايه نظريات گوناگون ، اين طبقه حاصل توسعه بورژوازي و بوروکراسي است ؛ سر برآوردن طبقه متوسط جديد و گسترش آن ، با دگرگوني هاي تکنولوژيک و توسعه آموزش و خدمات عمومي همراه است ؛ اين طبقه با دگرگون شدن ساخت اجتماعي و در نتيجه تحرک اجتماعي امکان حضور يافته است ؛ اعضاي اين طبقه سازنده نظام ديوان سالاري اند؛ اعضاي اين طبقه با سازش سياسي به برقراري ثبات و نظم کمک مي کنند؛ گرايش به صنعتي شدن و توسعه آموزش وپرورش در سطوح گوناگون جامعه دارند؛ هرچند وابستگان به اين طبقه حامل نوسازي اند، ولي با وجود دلبستگي به غرب خود را مخالف غرب زدگي نشان مي دهند که اين ، از روحيه متزلزل آنان سرچشمه مي گيرد؛ اين طبقه جديد در کشورهاي رو به توسعه ، حاصل نفوذ غرب و دگرگوني جامعه سنتي است ؛ عامل اصلي نوسازي و نوگرايي است ؛ خصايل انقلابي و روحيه اعتراض دارد؛ به دور شدن از سنت ها و آداب ورسوم گرايش دارد؛ به دنبال اجراي برنامه هاي فرهنگي و عدالت اجتماعي است ؛ بيشتر اعضاي اين طبقه جذب کارهاي دولتي مي شوند و در برابر فروش نيروي فکري خود مزد دريافت مي کنند؛ اعضاي اين طبقه به هنگام بحران با تورم ، سخت آسيب پذيرند؛ در بحران ها، بيش از تلاش ، نوميدي از خود نشان مي دهند؛ از تحصيلات کمابيش بالا يا امکان دسترسي به تحصيلات بالا برخوردارند؛ اعضاي اين طبقه خاستگاه هاي اقتصادي- اجتماعي يکسان ندارند و از همين رو چندان همساز نيستند؛ از اطلاعات و مهارت هاي ويژه برخوردارند؛ شمارشان سخت رو به افزايش است ؛ از ديدگاه منزلت ، يکسان نيستند و به همين دليل گاه با هم درگير رقابت اند؛ در بسياري از مواقع برخي از اعضاي اين طبقه امکان دستيابي به حاکميت سياسي را دارند.