خلاصة:
از پیروزی انقلاب اسلامی روابط ایران با آمریکا به سمت تنش و عدم تعامل حرکت نموده، که درمقاطع مختلف قابل مشاهده است. که در بعضی دورهها شدت بیشتری داشته ودر برخی دیگر زمینه سازیهای برای تعامل فراهم شده، که در اینجا باید گفت که تفاوت در الگوهای مدیریتی در دورههای مختلف چگونه موجب تداوم منازعات در روابط ایران و آمریکا شده است. باید گفت که تفاوت در الگوهای مدیریتی موجب گسترش منازعاتدر برخی از دورهها و کاهش منازعه در برخی دورههای دیگر شده، با روی کار آمدن دولت اصلاحات در دوره آقای خاتمی که مقارن با ریاست جمهوری بوش در امریکا بود ایران در این دوره سیاست تنشزدایی را در پیش گرفت. در دوره بعدی که آقای احمدی نژاد در مقابل بوش و اوباما قرار داشت سیاست تنش زداییی راکنار گذاشته و با سیاست تهاجمی در مقابل یکدیگر قرار گرفته. در دوره بعدی با روی کار آمدن حسن روحانی که با دوره باراک اوباما هم دوره بودشاهد تلاشهای دو کشور برای حل و فصل اختلافات به صورت گام به گام که در نهایت به برجام ختم شد شاهد بودیم و دردوره اخیر باروی کار آمدن دولت ترامپ تنشها و اختلافات دوباره از سر گرفته شده که تنشها از سوی این دولت بوده و به مشکلات دامن میزند. بنابراین تداوم منازعات در روابط ایران و آمریکا همچنان وجود داشته که در برخی از دورهها همانند دوره احمدی نژاد و جرج بوش بیشترین تنش و در دوره اوباما و روحانی کمترین منازعه را داشته است.
Since the victory of the Islamic Revolution, Iran's relations with the United States have moved towards tension and non-interaction, which can be seen at various points. Which in some periods has been more intense and in others has provided the ground for interaction, which here should be said how the difference in management patterns in different periods has caused the continuation of conflicts in Iran-US relations. It should be noted that differences in management patterns have led to the spread of conflict in some periods and the reduction of conflict in others. Took. In the next period when Mr. Ahmadinejad was facing Bush and Obama, he abandoned the policy of de-escalation and confronted each other with an aggressive policy. In the next period, with the coming to power of Hassan Rouhani, who was in the same period as Barack Obama, we witnessed the efforts of the two countries to resolve the differences step by step, which eventually ended in Barjam. It has resumed that tensions are on the part of this government and are fueling problems. Therefore, the continuation of conflicts in Iran-US relations has continued, which in some periods, such as Ahmadinejad and George W. Bush, had the most tension, and in the Obama and Rouhani periods, the least conflict.
ملخص الجهاز:
که در اينجا در صدد بررسي نوع مديريت منازعات در سيستم جمهوري اسلامي و ايالات متحده هستيم که روي کار آمدن روساي جمهور در دو کشور چگونه زمينه آغاز تعامل در برخي از دوره ها را فراهم نموده و زمينه گسترش تنش در برخي از دوره هاي ديگر را فراهم نموده است که در اين تحقيق در چارچوب الگوي مديريتي استفان کوهن نوع مديريت در دو کشور و تاثير آن بر فراز و نشيب روابط ايران و امريکا از دوره دولت اصلاحات در ايران و بوش در امريکا تا دوره اخير مورد بررسي قرار ميگيرد.
دولت روحاني هدف اصلي خود را در عرصه روابط خارجي پيشبرد اصل "تعامل سازنده معطوف به تامين منافع متقابل با اقتصاد جهاني از طريق غيرامنيتي کردن موقعيت ايران در نظام بين الملل ، عادي سازي و بهبود روابط با کشورهاي غيرمتخاصم و حذف تحريمهاي ظالمانه و در يک کالم ، بهره گيري از اين فرصتها براي کمک به توسعه اقتصادي کشور عنوان کرد" (بشيري، ١٣٩٣ :٦٩).
لذا دولت جديد، هدف اصلي خود را در عرصه سياستخارجي، نجات اقتصاد کشور از بحران و تعامل سازنده معطوف به تأمين منافع متقابل با اقتصاد جهاني از طريق غيرامنيتي کردن موقعيت ايران در نظام بينالملل ، عادي سازي و بهبود روابط با کشورهاي غيرمتخاصم ، حذف تحريم هاي ظالمانه و در يک کالم ، اقتصاد محور کردن سياست خارجي عنوان کرد (ظريف ، ١٣٩٢ :٣٤).