خلاصة:
اندیشکدهها در امریکا در کنار رسانهها به قوۀ چهارم معروف هستند. این اندیشکدهها با برخورداری از کارشناسانی نخبه و صاحبتجربه در امور سیاستگذاری، با نفوذ و تأثیر فزایندهای که بر تعیین دستورکار سیاستها، بهویژه سیاست خارجی دارند، به یکی از متغیرهای تأثیرگذار در تصمیمگیری این دولت تبدیل شدهاند. یکی از حوزههای موردعلاقه این اندیشکدهها، سیاست خارجی غربآسیای امریکا است که طی چند دهۀ گذشته و با وقوع تحولاتی چون انقلاب اسلامی ایران، شکلگیری جبهۀ مقاومت و تقویت گروههای مبارز در مقابل رژیم صهیونیستی، از اولویت بالایی برخوردار شدهاند. سیاستهای منطقهای یا بهتعبیر این اندیشکدهها، نفوذ منطقهای ایران در حال حاضر به مسئلهای تبدیل شده که اندیشکدههای امریکایی با ارائۀ راهکارهای گوناگون درصدد کنترل و محدودسازی آن هستند؛ به این ترتیب، سؤال اصلی مقاله عبارت است از: اندیشکدههای امریکایی چه سیاستهایی را در قبال نقش منطقهای ایران پیشنهاد نمودهاند و چه تأثیری بر سیاست خارجی این کشور داشتهاند؟ و فرضیۀ پیشنهادی این است در حالی که تعدادی از اندیشکدههای امریکایی در قبال فعالیتهای منطقهای ایران سیاست تعامل با ایران را پیشنهاد میکنند، اما عمدتاً خواهان اتخاذ سیاست مهار بودهاند؛ ضمن اینکه سیاست تغییر رژیم ایران نیز در میان برخی از نویسندگان اندیشکدههای امریکایی طرفدارانی دارد. پژوهش حاضر بهروش توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای انجام شده است.
In the United States, think tanks are known alongside the media as the fourth element of democracy. These think tanks, which have elites with experience in policy making, have growing influence in agenda setting, notably foreign policy, and become an effective variable in decision making in the US. One of interests of these think tanks is the US Middle East policy, which has become a high priority over the past decades with developments such as the Islamic Revolution of Iran, the formation of the Resistance Front and the strengthening of militant groups against the Israeli regime. Regional policies or Iran's regional influence (in the words of these think tanks) has now become a problematic issue that American think tanks are seeking to control and limit by suggesting various solutions. Therefore, the main question of the article is: What is the impact of American think tanks on US foreign policy toward Iran's regional role? The Hypothesis of this article is that American think tanks are divided over Iran's regional role. While some of them (moderates) are seeking to control Iran, as not to be an obstacle to American hegemony in the West Asia region, but others (extremists) consider Iran a vital threat and seek to weaken Iran severely and they are even looking for regime change in Iran. The present study was performed by an analytical, descriptive method based on library studies.
ملخص الجهاز:
آنان در مقالات خود ضمن اشاره به عراق ، سوريه و جنبش حزب الله لبنان ، گروه هاي عضو حشدالشعبي عراق ، فاطميون ، زينبيون و مقاومت مردمي سوريه ، انصارالله يمن و گروه هاي مبارز فلسطيني را به عنوان اعضاي محور مقاومت به رهبري جمهوري اسلامي ايران ياد ميکنند که جايگاه تهران را به عنوان قدرت مسلط در تقاطع استراتژيک خاورميانه تحکيم ميکند؛ و بدين منظور سياست پيگيري پيروزي کامل بشار اسد و برقراري حضور نظامي دائمي در طول کريدور تهران ـ مديترانه که از نظر آنها تهديدي غيرقابل پذيرش براي متحدان امريکا خصوصاً رژيم صهيونيستي و اردن محسوب ميشود را دنبال ميکند؛ دنبال کنترل لبنان از طريق حزب الله و دستيابي به امکانات بنادر سوريه و همچنين انتقال نيروهاي ايران و حزب الله به جنوب بلندي هاي جولان است (٢٠١٧ ,Edelman and Wald, November).
(September 2017 تصويرسازي انديشکده ها از سياست هاي منطقه اي ايران لزوم فشارهاي همه جانبه بر ايران ، اتخاذ يک استراتژي "منطقۀ ابهام "، تقويت همه جانبۀ تحريم ها به عنوان مهم ترين ابزار فشار، ضرورت اتحاد امريکا و اروپا با هدف افزايش تأثيرگذاري تحريم ها، راه اندازي يک کمپين جنگ سياسي رسانه اي هماهنگ ، به کارگيري ديپلماسي فعال و مؤثر، ترتيب دادن ائتلاف منسجم منطقه اي عليه ايران ، پيگيري سياست تغيير رژيم به عنوان ابزاري براي امتيازگيري، تشکيل يک اتحاد و جمع کردن قابليت هاي متحدان در يک چهارچوب امنيتي منطقه اي ، جديت به خرج دادن نيروي دريايي امريکا در خليج فارس ، پيشنهاداتي خاص براي مقابله با ايران در هريک از کشورهاي منطقه شامل : سوريه ، عراق ، لبنان و يمن ، پيشنهادات و تصويرهايي است که اين مراکز، براي مقابله با سياست هاي منطقه اي ايران به دولت امريکا ارائه کرده اند ( ,Pollack February 13, 2018, Indyk, March 2017, Allen and O’Hanlon, October 2017, ٢٠١٧ ,Edelman and Wald, November)؛ که برخي از آنها به صورت هاي مختلف توسط دولت ترامپ پيگيري شده است .