خلاصة:
مفهوم تمدن در سایه ادبیات قرآنی درسایه واژگان قرآنی امت ، مدینه ، بلد معنا پیدا می کند و لذا تمدن به معنای شکل گیری امتی با هویت واحد و جهتگیری واحدی است که در سایه آن، تمامی عرصه های حیات اجتماعی شکل می گیرد .از طرفی تمدن سازی اسلامی به معنای ساماندهی همه شئون حیات اجتماعی بر پایه معارف وحیانی و اقامه سبک زندگی اسلامی در جهان اسلام میباشد. لذا اساس شکل گیری اندیشه تمدنی ، جریان اسلامیت و حجیت در این اندیشه میباشد و ارکان حجیت عبارت از «تعبد ، قاعدهمندی ، تفاهم و کارآمدی عینی» میباشد. تعبد به معنای ایمان به جامعیت دین اسلام و عزم بر حاکمیت وحی بر همه شئون حیات، قاعدهمندی به معنای روش مند بودن اندیشه در نسبت دادن آن به منابع دین، تفاهم به معنای ایجاد تفاهم عقلائی نسبت به اندیشه تمدن اسلامی در بین اندیشمندان جهان اسلام، داشتن کارآمدی عینی به معنای ارائه معادلات تغییر و تصرف در پدیدهای اجتماعی و طبیعی در راستای ایجاد بستر بندگی خدا و داشتن ظرفیت مقابله با اندیشه تمدنی کفر پیچیده دنیای امروز و امکان ارائه نسخه های کارآمد به جوامع اسلامی متناسب با اقتضائات اجتماعی ، جغرافیائی هرجامعه در حوزه اقامه تمدن اسلامی میباشد.
ملخص الجهاز:
ارکان حجيت در انديشه تمدن سازي اسلامي * مصطفي جمالي استاديار فرهنگستان علوم اسلامي قم چکيده مفهوم تمدن در سايه ادبيات قرآني درسايه واژگان قرآني امت ، مدينه ، بلد معنا پيدا مـي کنـد و لـذا تمدن به معناي شکل گيري امتي با هويت واحد و جهتگيري واحدي اسـت کـه در سـايه آن ، تمـامي عرصه هاي حيات اجتماعي شکل مي گيرد .
تعبـد بـه معنـاي ايمـان بـه جامعيت دين اسلام و عزم بر حاکميت وحي بر همه شئون حيات ، قاعده مندي بـه معنـاي روش منـد بودن انديشه در نسبت دادن آن به منابع دين ، تفاهم به معناي ايجاد تفاهم عقلائي نـسبت بـه انديـشه تمدن اسلامي در بين انديشمندان جهان اسلام ، داشتن کارآمدي عيني به معناي ارائه معادلات تغييـر و تصرف در پديدهاي اجتماعي و طبيعي در راستاي ايجاد بستر بندگي خدا و داشتن ظرفيت مقابله بـا انديشه تمدني کفر پيچيده دنياي امروز و امکان ارائه نسخه هاي کارآمد به جوامع اسلامي متناسب بـا اقتضائات اجتماعي ، جغرافيائي هرجامعه در حوزه اقامه تمدن اسلامي مي باشد.
وقتـي پديـده اي از پديـده هـاي اجتماعي شکل تمدني پيدا کرده و ماندگار مي شود که به پذيرش اجتماعي برسـد و شـايد توجـه بـه همين معنا است که برخي فرهنگ و تمدن را به يک معنـا گرفتـه انـد و حـال اينکـه ايـن ويژگـي در فرهنگ هم يافت مي شود و اصلا تفاوت مفهوم فرهنگ با باورها و ارزش ها ـ که برخـي فرهنـگ را به اين دو مقوله تعريف مي کنند ـ در اين است که باور ها و ارزش هاي را مي توان فرهنگ ناميد کـه به پذيرش اجتماعي رسيده باشند و البته پذيرش دليل بر حقانيت نيست و چه بسا بـاوري نادرسـت و يا خرافه اي در يک جامعه فرهنگ شود.