خلاصة:
تاریخ زندگی پیامبران الهی، در برخی موارد دچار تحریف شده و روایات نادرست و افسانههایی وارد آن شده است. این نوشتار با رویکرد مجموعهنگری درصدد است تا عصمت حضرت یوسف علیه السلام را از منظر روایات امامیه بررسی کند و با عرضه آن به قرآن و نیز مقایسه آن با عهد عتیق، عصمت آن حضرت را اثبات کند. این نوشتار از این جنبه و جنبههای دیگر که در پیشینه بحث آمده بدیع و تازه بوده و از نوشتههای مشابه متمایز است. ازآنجاییکه براهین عقلی مقدم بر نقل هستند و عصمت پیامبران نیز با براهین عقلی اثبات میشود، آیات و روایات متشابه که پندار عدم عصمت حضرت یوسف علیه السلام را بهوجود آوردهاند، بازبینی شدند. چهار لغزش به یوسف علیه السلام نسبت داده شده است که بهترتیب مربوط به آیات ۲۳، ۲۴، ۴۲، ۷۰، ۹۹ و ۱۰۰ است. مورد اول قصد زنای محصنه، مورد دوم توسل به غیرخدا، مورد سوم دروغ، و مورد چهارم کوتاهی در احترام به پدر است؛ که با بررسی تطبیقی در این نوشتار، تمام این موارد رد میشوند و ساحت حضرت یوسف علیه السلام از این اتهامات پاک میشود.
The life history of divine prophets has in some cases been distorted and incorrect narrations and myths have been presented. Using a collectivist approach, this study seeks to examine the Imamiyah view of the infallibility of Prophet Yusuf based on their narrations to prove the infallibility of Prophet Yusuf by resting on the Qur'an and compare the view of the Qur’an with that of the Old Testament. Considering this aspect and the other aspects in the subject of discussion, this study is considered novel and are different from other similar works. Since intellectual proofs have priority over transmitted narrations and the infallibility of the prophets has been confirmed also proved by intellectual proofs, Qur’nic verses and the narrations identical to them that of some cite to support the supposing that Prophet Yusuf is not infallible has been reviewed. The idea of attributing four sins to Prophet Yusuf by referring to the verses 23, 24, 42, 70, 99 and 100, respectively, i.e. the intention of committing, adultery, invoking other than God, lying and not showing due respect to father is rejected by this article, all the accusations against Prophet Yusuf have been dismissed.
ملخص الجهاز:
قرينة دوم اينکه او تصميم خود را عملي کرده بود و يوسف( در عمل، بلادرنگ پاسخ منفي داده بود که در آية 23 با تعبير «قال مَعَاذَ اللَّهِ» آن را بيان کرده است (دقت شود که نگفت «فقال» يا «ثمّ قال»؛ يعني بدون هيچ درنگ و تأملي پاسخ منفي داد) و معنا ندارد دوباره اين عمل را قصد کند که چند لحظه قبل با قاطعيت ردّ شده بود.
همانگونهکه بيان شد، قرآن بيان ميکند که خود يوسف جام را در بار بنيامين نهاد و داستان را طوري پيش ميبرد که کسي متوجه نشود که يوسف اين کار را کرده است؛ ولي در کتاب مقدس اينگونه نيست.
شايد بتوان گفت که عامل تفسير اشتباه آيات قرآن در اين مورد نيز بيان کتاب مقدس بوده است.
در اين مورد، در ميان روايات تعارض وجود دارد و در قرآن نيز شواهدي وجود دارد که يوسف( پدر خود را بسيار احترام کرد و در عهد عتيق نيز مطلب ناروايي در اين مقطع به يوسف( نسبت داده نشده است.
مورد سوم، يعني دروغ نيز با دقت در خود آيات، بهراحتي از ساحت حضرت يوسف( پاک شد؛ البته در روايات نيز به آن اشاره شده بود؛ ولي عهد عتيق در اين زمينه به يوسف( نسبت دروغ داده بود.
مورد چهارم، يعني کوتاهي در احترام به پدر نيز با توجه به تعارض روايات در اين زمينه و با توجه به سياق آيات و شأني که قرآن براي حضرت يوسف( قائل است، رد شد.