ملخص الجهاز:
"مابر این باوریم که گرچه جوانان ممکن استدر سیاست رسمی درگیر نباشند،لیکن آنهادلنگران موضوعات وسیعتری هستند کهمیتوانند،به عنوان موضوعات سیاسی تعبیرشوند و بهویژه،برخی اوقات درگیر مبارزاتسیاسی در مورد موضوعات واحدیمیشوند؛یعنی موضوعاتی که تصورمیشود،به زندگی آنان مربوط است.
مقایسۀ علاقۀ سیاسیبین گروههای سنی متفاوت نشان داد کهسطح علاقه در بین نمونۀ گرفته شده ازنوجوانان(12 تا 19 ساله)به نحو واضحیشبیه به سطح بیان شده توسط جوانان 18 تا24 ساله در نمونۀ اصلی بود:افرادی کهبالای 25 سال سن داشتند،دارای علاقۀبسیار بیشتری به سیاست بودند.
با اینکهاز این ارقام میتوان برای اظهار این نکتهاستفاده کرد که عدم علاقه به موضوعاتسیاسی به سن مربوط است و جوانان امروزهبا افزایش سنشان علاقۀ بیشتری به سیاستپیدا خواهند کرد،در عین حال میتوان ازارقام مذبور برای پشتیبانی از این ادعا بهرهبرد که افراد جوانتر احتمالا علاقۀ کمتری بهسیاست دارند.
درواقع،بررسی مقایسهای اخیر دربارۀپشتیبانی از حزبها در میان والدین وفرزندان آنها نشان داد که اگرچه احتمالبیشتری وجود دارد که نوجوانان بیش ازوالدین خود از حزب کارگر پشتیبانی کنند واحتمال کمتری وجود دارد که از حزبمحافظهکار هواداری کنند،لیکن تفاوتهادر این زمینه کاملا جزئی است(پارک1996).
فردیشدن هرچه بیشتر تجربیات آموزشی و شغلی میتواند بهتضعیف سازوکارهای جامعهپذیری سیاسی منجر شود سیاست فرامادی موضوع دیگری که توسط دانشمندان علومسیاسی دنبال شده است،ارتباط بسیار نزدیکیبا تمایزی دارد که گیدنز بین سیاسترهاییبخش و سیاست معطوف به زندگی قائلشده است.
نظرات اینگلهارت اگرچه مناقشه میزان پائین مشارکت سیاسی در میان جوانان،در شماری ازکشورهای صنعتی یک موضوع نگرانی تلقی میشود برانگیزند،لیکن محور بحث ما در زمینۀ جوانانو سیاست در تجدد متأخر هستند تا جایی کهگیدنز اظهار داشته است،اولویتهای سیاسیدر سایۀ ناامنیهای جهانی تغییر یافتهاند."