خلاصة:
مقالهی حاضر به نقد جامعه شناختی رمان «سفر» میپردازد، نقد جامعه شناختی رمان به عنوان گرایش مهمی در جامعه شناسی ادبیات، به تعامل رمان و جامعه و تاثیر متقابل آن دو بر یکدیگر میپردازد. در نخستین رمانهای فارسی «از دوره مشروطه» تا رمانهای اخیر «دوره معاصر»، بین ساختار و محتوای رمان فارسی و جامعه ایرانی همواره رابطه معین وجود داشته است بنابراین با پیچیدهتر شدن روابط حاکم بر جامعه ایرانی در عرصههای اجتماعی- سیاسی و فرهنگی، ساختار رمان فارسی نیز به سمت واقعگرایی انتقادی تمایل بیشتری پیدا کرده است. در رمان سفر به عنوان اثری که حاصل تحولات دوره گذار است نویسنده با انتخاب زندگی یک خانواده معمول حاشیه شهری ابعاد تراژیک این طبقه اجتماعی را در اثر آن تحولات ترسیم میکند. بنابراین در این جستار ابتدا به نظریههای مسلط و رایج در باب نقد جامعه شناختی اشاره شده است، سپس براساس شواهدی از رمان سفر با روش اسنادی به تحلیل نظری- استنباطی آن پرداخته است.
The present article offers a sociological criticism on “Safar” novel. The sociological criticism as an important approach in sociology of literature , studies interaction between novel and society, as well as, the effect of them on each other. First persian novels since constitutionalism era to the contemporary period, there has been a specific connection between structure and content of Persian novel and Iranian society. With more complex dominant relationship in Iranian society including social, political and cultural spheres, structure of Persian, structure of Persian novel has oriented to a critical realism. In the “safar” novel , as a literary work that is result of transition period changes, the author by choosing the life of an ordinary family in suburb area, shows tragic dimensions of this social class influenced by those transformations. So in this study firstly we are going to refer to dominant theories on sociological criticism and give an theoretical explanation on society changes based on “safar” novel based on documentary method.
ملخص الجهاز:
همچنانکه بر کالاهاي مادي رابطه اي اقتصادي حاکم است ، ادبيات هم که عمدتا در شکل کتاب عرضه مي شود به مثابه کالايي تلقي مي شود که چرخه عرضه و تقاضا بر آن حاکم است ؛ ج ) توليد کنندگان آثار ادبي براي آثار خود بايد مخاطبان (مشترياني) بيابند تا به عنوان عضوي مؤثر در جامعه و زندگي اجتماعي به شمار آيند.
بطورکلي نکات عمده در انديشه هاي جامعه شناختي لوکاچ درباره ادبيات و خصوصا رمان عبارتند از: الف ) هر جاني، جهان هنري ويژه خويش را مي آفريند و شيوه ها متفاوت زندگي، شيوه ها و درونمايه هاي هنري خاص خود را خلق مي کنند؛ ب )ميان ساختار دروني اثر ادبي و ساختار ذهني که خالق آن است رابطه اي ديالکتيکي وجود دارد(لوکاچ ، ١٣٧٨: ٢٢٦)؛ ج ) لوکاچ به پيروي از هگل ، رمان را حماسه بورژوازي و مهم ترين شکل ادبي دوران مدرن مي داند و مي گويد رمان روح بلوغ مردانه است .
اما زيان بارتر از آن در تحليل ادبي اين است که ادبيات را در چارچوب دوران آفرينشش محبوس کنيم و بنابراين ، در برقراري ارتباط ميان محتواي اثر و جامعه معاصر آن افراط کنيم (همان : ١٥١-١٥٠)؛ د)شخصيت در رمان چند آوايي که باختين رمانهاي داستايوفسکي را مثل اعلاي آن مي داند، از اقتدار و تسلط نويسنده رهايي مي يابد و با صدا و ديدگاه خويش سخن مي گويد.