خلاصة:
در طول دهههای گذشته که عراق برای ایران همواره یک تهدید امنیتی به شمار میرفته است. ایران موثرترین بازیگر منطقهای در عراق محسوب میشود. اما فروپاشی رژیم صدام و شکلگیری نظام سیاسی دمکراتیک و مبتنی بر مشارکت تمامی گروههای عراق در ساختار قدرت و به ویژه راه یابی گروههای شیعی در ساختار قدرت شرایط جدیدی را ایجاد کرده که میتواند به پایان یافتن تهدیدات امنیتی عراق برای ایران و حتی تبدیل این کشور به شریک اقتصادی و سیاسی ایران منجر شود. همسایگی جغرافیایی و پتانسیل موجود در دو کشور از عوامل مهمی است که دولتمردان ایران و عراق را مجبور خواهد ساخت سطح روابط دو جانبه را گسترده کرده و عمق بخشیده و از منافع آن به دولت سود برسانند، بی تردید مانع تراشی و هرگونه شیطنت در این روند مشکلات عدیده ای را به وجود خواهد آورد که به صلاح دو طرف و منطقه خواهد بود.
Take a Look at the Relations between Iran and Iraq after Oust of SaddamHasan NikobinDr. Mohsen JalilvandAbstract:Over recent decades, Iraq has been considered as a security threat to Iran. Iran is the most influential regional actor in Iraq. Given the collapse of the Saddam regime, the establishment of a democratic political system in Iraq and participation of all Iraqi groups in power structure, especially the participation of Shia groups in power structure, has created conditions that could end security threat from Iraq and even make Iraq as a political and economic partner for Iran. Geographic proximity would force Iranian and Iraqi politician to improve their bilateral relations which benefit two countries. Undoubtedly, putting obstacles in the way of relation between two countries would create many problems that is not in the interest of both sides and the region.Key Words: Iraq, Iran, Mutual Interest, Regional Stability, Security
ملخص الجهاز:
اما فروپاشی رژیم صدام و شکلگیری نظام سیاسی دمکراتیک و مبتنی بر مشارکت تمامی گروههای عراق در ساختار قدرت و به ویژه راه یابی گروههای شیعی در ساختار قدرت شرایط جدیدی را ایجاد کرده که میتواند به پایان یافتن تهدیدات امنیتی عراق برای ایران و حتی تبدیل این کشور به شریک اقتصادی و سیاسی ایران منجر شود.
(احمدی،1389: 58) با توجه به این مطالب مشخص میشود که ایران علاوه بر مذهب شیعه به عنوان یکی از مولفههای سیاست خارجی خود، در صدد بوده است تا از این مولفه در راستای افزایش نفوذ و قدرت نرم خود در میان جریانها در گروههای شیعی در کشور های همسایه و به طور کلی در منطقه خاورمیانه استفاده کند.
از دیدگاه حکومت بعثی ، مفهموم تشییع پیوند جدا نشدنی با ایران داشت و به همین دلیل، این رژیم با مردود دانستن خواسته شیعیان به این علت که الهام گرفته از ایران هستند، نقش آنها را در ساختار قدرت کاهش داد (برزگر،1386: 61-62) اما استفاده از این عنصر برای افزایش ایجاد ظرفیت در سیاست خارجی ایران، برای اولین بار با انجام تحولات جدید در عراق بعد از سرنگونی صدام صورت گرفته است.