خلاصة:
هدف اصلی مطالعه حاضر تبیین و تحلیل روند شکلگیری و توسعه قصد کارآفرینی دیجیتالی توسط دانشجویان علوم کامپیوتر با بهرهگیری از تئوری رفتار برنامهریزی شده میباشد. بدینمنظور، دو متغیر مهم، یعنی دانش و مهارت کارآفرینی در الگوی نظریه رفتار برنامهریزی شده ادغام شدند. جامعه آماری این پژوهش را 483 نفر از دانشجویان علوم کامپیوتر در چهار دانشگاه دولتی در استان همدان (شامل دانشگاههای بوعلی سینا، صنعتی همدان، سید جمالالدین اسدآبادی و ملایر) تشکیل دادند که با استفاده از فرمول کوکران، 150 نفر بعنوان نمونه آماری تعیین و به روش تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه به عنوان ابزار اصلی تحقیق پس از ارزیابی و تعیین وضعیت روایی و پایایی آن جمعآوری شد. بر مبنای نتایج تحلیل رگرسیون مشخص شد که بین متغیرهای نگرش، هنجارهای ذهنی و کنترل رفتار درک شده با متغیر قصدکارآفرینانه دانشجویان رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. البته در بین متغیرها، کنترل رفتار درک شده دارای قویترین تأثیر بود. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که بین متغیرهای دانش کارآفرینی و مهارت کارآفرینی با متغیر قصد کارآفرینی دیجیتالی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بر مبنای یافته-های این تحقیق، تدوین سازوکارهایی برای ترویج فرهنگ کارآفرینی، تقویت نگرشهای مثبت و ارائه خدمات مشاوره و برنامههایی برای ایجاد و تقویت دانش و مهارتهای کسب و کار برای دانشجویان پیشنهاد شده است.
The main purpose of this study was to extend the Theory of Planned Behavior (TPB) to more comprehensively explain the formation of students’ digital entrepreneurial intentions.In particular, the extended TPB incorporates two critical constructs, namely entrepreneurial knowledge and skills into the original TPB model.Data were collected from 150 computer science students from four public universities in Hamedan province. The results of regression analysis showed that there was asignificant relationship between motivational factors such as attitudes, subjective norms and perceived behavioral control and digital entrepreneurial intentions. Also perceived behavioral control played the strongest role in the determination of digital entrepreneurial intentions.Furthermore, the results illustrated that entrepreneurial knowledge and skills significantly relate to digital entrepreneurial intentions. Based on the knowledge gained in this study, some recommendation were offered for developing entrepreneurial culture, knowledge and skillsin order topromoting digital entrepreneurship.
ملخص الجهاز:
بـر مبنـاي نتايج تحليل رگرسيون مشخص شد که بين متغيرهاي نگرش نسبت به کارآفريني ، هنجارهاي ذهني و کنترل رفتار درک شده و متغيـر قصـد کـارآفريني دانشـجويان رابطۀ مثبت و معناداري وجود دارد.
بر اين اساس و به منظور دستيابي به درک صحيح تري از تأثير دانش و مهارت کارآفرينانـۀ افـراد بـر توسعۀ قصد کارآفرينانۀ آن ها در فضاي ديجيتالي ، تحقيق حاضر شـکل گرفتـه و بـا بهـره گيـري از تئوري رفتار برنامه ريزي شده به مطالعۀ نقش دانش و مهارت کـارآفريني در شـکل گيـري و توسـعۀ قصد کارآفرينانۀ دانشجويان رشتۀ رايانه در دانشگاه هاي دولتي استان همدان پرداخته شده است .
دانش و مهارت کارآفريني با وجود اينکه طبق نظريۀ رفتار برنامه ريزي شده ، سه متغير نگرش ، هنجارهاي ذهني ، و کنتـرل رفتار درک شده براي تبيين و پيش بيني قصد کارآفرينانه کفايـت مـي کنـد، امـا پيشـينۀ مطالعـات و ادبيات کارآفريني نشان مي دهد که اين سه متغير به طور معمول در حدود ٣٠ تا ٥٠ درصد تغييـر در قصد کارآفرينانه را تبيين نموده و وضعيت متغيرهاي تببين کنندة حدود ٥٠ درصـد واريـانس قصـد کارآفرينانه ناشناخته باقي مانـده اسـت .
همچنين ، در مطالعۀ ديگـري 789 با هدف بررسي نقش دانش و شبکه هاي اجتمـاعي در بهـره بـرداري از فرصـت هـاي کارآفرينانـه از «فونتس و همکاران » مشخص شد که عـلاوه بـر متغيرهـاي اصـلي تئـوري رفتـار برنامـه ريـزي شـدة «آجزن » (شامل نگرش ، هنجارهاي ذهني و کنترل رفتارِ درک شده )، دانش و مهارت کارآفريني نيز به عنوان يک عامل در شناسايي و بهره برداري از فرصت هاي کارآفرينانه توسط افـراد مـؤثر هسـتند .