خلاصة:
طرحوارههای ناسازگار اولیه میتواند دیدگاه افراد به مسائل و مشکلات و نحوه برخورد با اتفاقات زندگی را تبیین نماید و با توجه به ماهیت نهادینه شده این طرحوارهها در بروز بسیاری از رفتارهای در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی نقش دارد بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و رفتارهای پرخطر در میان بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری بود. روش پژوهش توصیفی همبتسگی به شیوه کاربردی بود که نمونه آماری مشتمل بر 90 بیمار بین 18 تا 50 سال با تشخیص اصلی OCD با استفاده از مصاحبه ساختاری بالینی DSM-IV-TR محور اول انتخاب شدند. همچنین به منظور گردآوری دادههای پژوهش از پرسشنامههای طرحواره یانگ (SQ-SF) و مقیاس سنجش رفتارهای پرخطر (YBBSS) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، ضریب همبستگی پیرسون و تجزیه و تحلیل رگرسیون به کار رفت. بر اساس نتایج به دست آمده طرحوارههای ناسازگار اولیه قادر است 32% از تغییرات در رفتارهای پرخطر را تبیین نماید و ضریب بتا به دست آمده نشان داد ابعاد طرد/بریدگی، محدودیت مختل و گوش بزنگی به ترتیب 0. 21، 0. 21 و 0. 24 قادر به پیش بینی متغیر رفتارهای پرخطر هستند (Sig). نتایج به دست آمده میتواند در بهبود کیفیت زندگی بیماران OCD کاربرد داشته باشد که به سایر محققان پیشنهاد میگردد در خصوص تاثیر پروتکلهای مبتنی بر طرحوارهدرمانی بر بروز رفتارهای پرخطر و مکانیسمهای دفاعی و ادراکی این بیماران تحقیقات بیشتری صورت دهند.
Early maladaptive schemas can explain peoplechr('39')s views on issues and problems and how to deal with life events, and due to the institutionalized nature of these schemas play a role in the occurrence of many behaviors in adolescence, youth and adulthood. The relationship between early maladaptive schemas and high-risk behaviors among patients with obsessive-compulsive disorder was presented. The method of descriptive correlational research was applied. The statistical sample consisted of 90 patients between 18 and 50 years with the main diagnosis of OCD using interview The clinical structure of the first axis DSM-IV-TR was selected. The Young Schema Questionnaire (SQ-SF) and the Risk Assessment Scale (YBBSS) were used to collect research data. Pearson correlation coefficient and regression analysis were used for data analysis. Based on the results, the initial maladaptive schemas are able to explain 32% of the changes in high-risk behaviors and the beta coefficient obtained showed that the dimensions of rejection / cut, disturbed restriction and oblivion are 0.21, 0.21 and 0.24, respectively. Predictable variables are high-risk behaviors (Sig
ملخص الجهاز:
بر اساس نتايج به دست آمده طرحواره هاي ناسازگار اوليه قادر است ٣٢% از تغييرات در رفتارهاي پرخطر را تبيين نمايد و ضريب بتا به دست آمده نشان داد ابعاد طرد/بريدگي، محدوديت مختل و گوش بزنگي به ترتيب ٠.
نتايج به دست آمده ميتواند در بهبود کيفيت زندگي بيماران OCD کاربرد داشته باشد که به ساير محققان پيشنهاد ميگردد در خصوص تاثير پروتکل هاي مبتني بر طرحواره درماني بر بروز رفتارهاي پرخطر و مکانيسم هاي دفاعي و ادراکي اين بيماران تحقيقات بيشتري صورت دهند.
طرحواره هاي ناسازگار اوليه ميتواند ديدگاه افراد به مسائل ومشکلات و نحوه برخورد با اتفاقات زندگي را تبيين نمايد و با توجه به ماهيت نهادينه شده اين طرح واره ها در بروز بسياري از رفتارهاي در نوجواني، جواني و بزرگسالي نقش دارد(خسروي و همکاران ، ٢٠١٧).
با توجه به اهميتي که طرح وراه ها ميتوانند در بروز رفتارها و عوامل شناختي داشته باشند هنوز مطالعه اي که به بررسي ابعاد تاثير طرح واره ها بر رفتارهاي پرخطر در ميان بيماران مبتلا به OCD صورت نگرفته است ؛ که با توجه به پيشينه هايي که از ارتباط ميان طرح واره ها و رفتارها و تمايلات اين افراد وجود دارد، هدف اصلي پژوهش حاضر بررسي پاسخ به اين سوال است که آيا رابطه بين طرحواره هاي ناسازگار اوليه و رفتارهاي پرخطر در ميان بيماران مبتلا به اختلال وسواس اجباري رابطه معنادار وجود دارد؟ روش روش پژوهش توصيفي همبتسگي به شيوه کاربردي بود که نمونه آماري مشتمل بر ٩٠ بيمار بين ١٨ تا ٥٠ سال با تشخيص اصلي OCD با استفاده از مصاحبه ساختاري باليني DSM-IV-TR محور اول انتخاب شدند.
Early maladaptive schemas and suicidal risk in an Iranian sample of patients with obsessive- compulsive disorder.
The relationship between early maladaptive schemas and high-risk behaviors among patients with obsessive- compulsive disorder was presented.
Do. Keywords: Early maladaptive schemas, High-risk behaviors, Obsessive-compulsive disorder 174