ملخص الجهاز:
"نزدیک به چنین کاربردی را در بیت زیر از حافظ میبینیم که در آن ترکیب به «صحرا افکندن»را علاوه بر معنای «به دور انداختن»،با واژهی صبر(در معنای دیگرش مه نام نوعی گیاه بیابانیست)نظر به واژهی صحرا پیوند زده است: دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم و اندرین کار دل خویش به دریا فکنم (دیوان حافظ،ص 472) 11-در ده رکاب می که شعاعش عنان زنان بر خنگ صبح برقع رعنا برافگند(همو،ص 156) واژهی«رکاب»در این بیت به معنای «پیالهی هشت پهلو»است اما با کلمات «عنان زنان»و«خنگ»ایهام تناسب آفریده است.
مثلا با واژهی «کشتی»(در معنای رایج و نیز در معنای نوعی جام باده)در این بیت: کشتی باده بیاور که مرا بیرخ دوست گشته هر گوشهی چشم از غم دل،دریایی دیوان حافظ،ص 670 12-خاقانی از این درگه دریوزهی عبرت کن تا از در تو زین پس دریوزه کند خاقان(همو،ص 121) بنا به نظر استاد عبد الحسین فرزاد: «کلمهی خاقان را با ایهامی زیبا به کار برده است تا هم خاقان چین و هم شروان شاه را در مدنظر داشته باشد."