خلاصة:
منظور از «اشاره» مولفههای زبانی است که بسترساز سخن در زمان، مکان و منظر گوینده است. به طور پیشفرض هر شخص خود را در مرکز اشارة جهان تصور میکند؛ اما قادر به تجسم گسترههای اشاره دیگران و یا انتقال مرکز اشاره خویش نیز هست. در این مطالعه بر آنیم تا افقی جدید به سوی نقد و بررسی متون نمایشی بگشاییم و فرآیند ذهنی خوانندگان را هنگام خواندن یک متن ادبی ترسیم کنیم و دریابیم چگونه مرکز اشارة آنها انتقال مییابد. بدین منظور میزان و تنوع انتقال اشاره را در نمایشنامهای از چیستا یثربی به نام «جریره» با به کارگیری رویکرد مکاینتایر (2006) بررسی کردهایم. نتایج حاکی از آن است که در نمایشنامة جریره به میزان 33 انتقال اشاره غالبا در راستای سطوح چارچوبی و درونی و جهانهای ممکن مشاهده می شود. به بیان سادهتر خواننده در نمایشنامة جریره 33 بار از سطح روایتگری راوی به سطح نقشپردازی شخصیتها و بالعکس منتقل میگردد. این عدد فرآیند ذهنی خوانندة نمایشنامههای موردنظر را برای ما مشخص میکند. همچنین بیانگر این نکته است که میتوان انتقال اشاره را علاوه بر متون روایی در متون دراماتیک نیز بررسی کرد.
ملخص الجهاز:
دوفصلنامۀ روايت شناسي سال ١، شمـارة ٣، بهار و تابستان ١٣٩٧، صص ٤١- ٦٦ انتقال اشاره در نمايش نامۀ «جريره » حسين رضويان *١، سيما خدابخشيان ٢، سحر بهرامي خورشيد٣ (تاريخ دريافت : ٩٦/٩/٢، تاريخ پذيرش : ٩٧/١/٢٩) چکيده منظور از «اشاره » مؤلفه هاي زباني است که بسترساز سخن در زمان ، مکان و منظر گوينده است .
نتايج حاکي از آن است که در نمايش نامۀ «جريره »، ٣٣ انتقال اشاره غالبا در راستاي سطوح چارچوبي، دروني و جهان هاي ممکن مشاهده ميشود.
براي مثال شرايطي را درنظر بگيريد که فرد درحال خواندن داستان يا تماشاي فيلمي است ؛ در اين حالت ، ديگر فرد وقايع داستان يا فيلم را از مرکز اشارة خويش تفسير نميکند؛ بلکه خود را به جاي شخصيتي در داستان يا فيلم تصور ميکند و محيط اطراف و شرايط فيزيکي و رواني شخصيت را درک کرده ، اشارات شخصيت به اشيا، زمان ها، مکان ها و افراد را به خوبي دريافت ميکند و به جاي او خوشحال و در شرايط سخت ناراحت و نگران ميشود.
با اين حال ، هم خواننده و هم تماشاگر از گسترة اشاره پيش فرض خود خارج و به گسترة اشارة مهتاب و مينا در جهان داستان وارد ميشوند.
برقراري ارتباط ميان شخصيت و تماشاگر سبب ميشود گسترة اشارة تماشاگر بار ديگر برجسته شود و او را به جهان حقيقي اطرافش آگاه کند که اين نيز نوعي انتقال اشاره (از جهان واقع متني نمايش دروني به جهان واقع ) است .
Deictic shift theory and the poetics of involvement in narrative.