خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین الگوی یادگیری سازمانی در کارکنان بانکهای دولتی ایران (ملی،سپه،مسکن و کشاورزی) صورت پذیرفته است.پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران بانکهای دولتی کشور، نخبگان حوزهی یادگیری سازمانی بانکهای دولتی و افرادی که از ساختار این بانکها اطلاع داشتند، میباشد که از روش نمونهگیری انتخابی هدفمند، 15نفر از آنها انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از مصاحبههای نیمه ساختار یافته استفاده شد و تحلیل مصاحبهها نیز با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت گرفت که بر اساس نتایج حاصل از تحلیل مصاحبهها، الگوی یادگیری سازمانی در بانکهای دولتی در پنج مقولهی شرایط علّی(مهارت های فردی،مدل های ذهنی و منابع مالی) ، زمینهها(بسترهای فرهنگی،بسترهای اقتصادی وسیاسی)، مداخلهگرها(سیاست ها و قوانین سازمانی،تفویض اختیار و چشم انداز مشترک)، راهبردها(مدیریت عملکرد،مدیریت سرمایه فکری،خلق فرصت های یادگیری،یادگیری تیمی وتفکرسیستمی) و پیامدها(توسعه قابلیت های فردی،تطابق محیطی،یادگیری اجتماعی و افزایش موفقیت سازمانی )ارائه گردید.
ملخص الجهاز:
از آنجا که ارزنده ترين دارائي هر سازمان نيروي انساني آن است و مکانيزم يادگيري سازماني، به بهبود عملکرد و مهارت هاي کارکنان به منظور اعمال تغييرات مهمي در ماموريت ها و ارزش هاي سازمان منجر مي شود(بيورک و همکاران ، ٢٠٢٠) و نظر به اين که تاکنون تحقيق جامعي در اين خصوص در بانک هاي ايران انجام نشده است ، اين پژوهش بر آن است تا براساس داده هاي مشارکت کنندگان در تحقيق و استفاده از راهبرد نظريه داده بنياد که عموما بهترين نمونه رويکرد استقرايي به شمار مي رود (دانايي فرد و همکاران ، ١٣٨٦) با طراحي الگوي جامع يادگيري سازماني بر اساس راهبرد ياد شده ، شامل شش مقوله :شرايط علي، شرايط زمينه اي، مقوله اصلي (يادگيري سازماني)، شرايط مداخله گر، راهبردها و نتايج در کارکنان آن بانک ها زمينه را براي مديريت سرمايه هاي فکري کارکنان بانک هاي دولتي فراهم نمايد.
کارزون ميچر و ناکاتا (٢٠١٢) در تحقيقي به عنوان يادگيري سازماني در آمريکاي لاتين دريافتند که ظرفيت يادگيري براي سازمان تحت تأثير منابع ، شرايط و فرهنگ سازمان شامل افراد، تيم ها و يادگيري بين سازماني قرار دارد و بنابراين تمامي فعاليت ها بايستي يادگيري در سازمان را ترغيب نمايد(اصغر زاده و همکاران ، ١٣٩٣) 1 Peter Senge مجله توانمندسازي سرمايه انساني دوره ٤، شماره ١، بهار ١٤٠٠| ٥ روش شناسي پژوهش رويکرد پژوهش حاضر کيفي و راهبرد آن مبتني بر نظريه داده بنياد است که به دنبال شناسايي مؤلفه هاي يادگيري سازماني در ميان کارکنان بانک هاي دولتي ايران و طراحي مدل مربوط به آن بر اساس سوالات ششگانه مطرح شده در بخش پرسش هاي تحقيق ميباشد.