ملخص الجهاز:
"این تعبیر نماز صراحی تازه نیست و حافظ آن را از ابن المعتز گرفته است: فقد نشر الصباح رداء توره وهبت بالندی انفاس ریح وحان رکوع ابریق بکأس و نادی الدیک حی علی الصبوح و حی الناس بطرب و شوق الی وتر بکلمة فصیح (بامداد پوششی بگسترد و دم باد بوی خوش را بپراکند.
جان دادن به خندهی یار نیز در این شعر حافظ آمده است: تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین چهگونه میسپرم هم چشمان یار مست است و هم صراحی پر از شراب مست است و حافظ میخواهد که در حین جان سپردن،چشمان مست یار بر روی او خم شوند و مانند صراحی بر او نماز گزارند.
]حافظ آرزو میکند که تا در آن دمادم آخر عمر و آنگاه که زندگی را پایان یافته میداند و صراحی تن او میرود تا از شراب جان تهی گردد،یعنی در آن دم واپسین که دم و جرعهی آخرین را از صراحی وجود بیرون میریزد،چشمان مست یار بر او نماز بگزارند."