ملخص الجهاز:
با اين حال سوال اينجاست که ادبيـات عامـه و رسـانه هـاي راديـو و تلويزيون چه نسبتي با يکديگر دارند؟ کدام گونه از ادبيات عامـه بيشـترين نقـش را در توليدات رسانه اي ايفا ميکند؟ و حالا که اين حـوزه بـه لحـاظ گـردآوري اطلاعـات و پشتوانه هاي پژوهشي به جايگاه قابل اتکايي دست يافته ، چگونه ميتوان از بديهيتـرين گفتارهاي ساده و صميمي مردمان که برخاسته از شـيوه زنـدگي و زيسـت عـادي آنـان است ، در سياستگذاري رسانه اي و راهکارهاي برنامه سازي بهره برد؟ بيترديد، نخسـتين گام در راه اين مهم ، پرهيز از بيماري رسانه اي تقليـد از قالـب هـاي تثبيـت شـده بيگانـه است ؛ قالب هايي که در ژرف ساخت با مفاهيم بنيادين و باورهاي اين سرزمين موأنسـتي ندارند و حتي در نسخه بوميسازي شده آنها، يا مفاد و اصالت لازم منتقل نميشود و يا بار ارزشي، کاربردي، عقلي و تأثيرگذار آنها، به دليل نبود تسلط بر ظرايف فرهنگـي، در هياهوي شتابزده توليد از دست ميرود.