خلاصة:
ازدواج عقدی است که صبغه و شائبه معنوی دارد و نمیتوان آن را معاملهای دانست که هر یک از طرفین سعی در حفظ منافع خود و کسب سود بیشتر دارند. بنابراین، طرفین حق ندارند به یکدیگر دروغ بگویند یا خود را برخلاف آنچه که هستند وانمود کنند، اما گاهی رفتار یا گفتار فریبکارانه یکی از طرفین عقد هنگام عقد یا قبل از آن، گاه طرف دیگر عقد را آنچنان مغرور میکند که وی درباره اوصاف همسر آیندهی خود دچار اشتباه میشود. بنابراین، پس از عقد و روشنشدن حقیقت، دیگر حاضر به ادامه زندگی مشترک نیست و خواهان انحلال آن میشود. در پژوهش حاضر ارکان تدلیس، عناصر، اقسام تدلیس و شرایط تأثیر آن بررسی میشود. نتیجه این پژوهش این است که حقوق ایران بر مبنای فقه امامیه علاوهبر ضمانت اجرای مدنی، ضمانت اجرای کیفری نیز برای تدلیس در نظر گرفته است، اما حقوق افغانستان که متکی بر فقه حنفی است ضمانت اجرایی پیشبینی نکرده است.
ملخص الجهاز:
م ، یعنی عیوب هر یک از زن و مرد که موجب ایجاد خیار فسخ است ، وجود داشته باشد و دارنده نقص درباره آن سکوت کند، یعنی چیزی درباره نقص خود نگوید اگر نقص مزبور از نواقصی باشد که به طور عادت قابل مسامحه نیست مانند زایل شدن بکارت زوجه یا لنگ بودن یکی از زوجین که در صورت آگاهی از این امور ازدواج صورت نمیگیرد چنان که گروهی از فقها تصریح کرده اند سکوت در این موارد تدلیس است ؛ زیرا عمل فریبنده ای که به آن تدلیس اطلاق میشود، ممکن است مثبت یا منفی باشد و باید بر حسب عرف و عادت چنان باشد که موجب فریب و رغبت به نکاح تلقی شود، پس در فقه و حقوق اسلامی موارد خاصه ای برای تأثیر سکوت در ایجاد تدلیس وجود دارد.
بنابراین ، فقها تدلیس از سوی شخص ثالث را محدود به ولی کرده اند و اگر از سوی شخص دیگر باشد برای شخص فریب خورده حقی قائل نشده اند (غزالی، بیتا، ۱۶۸/۵) اما در مورد اینکه مدلس می تواند برای جبران ضرری که از سوی شخص ثالث به وی وارد شده است به شخص ثالث مراجعه کند در حقوق ایران قانون مدنی ساکت است .
مصلحت خانواده و اجتماع نیز اقتضا میکند که موارد انحلال فسخ نکاح محدود شود (صفایی و امامی، ۱۳۸۸، ص ۱۹۴) اگر شخص ثالث با طرف نکاح در تدلیس تبانی کرده باشد، نکاح قابلیت فسخ را دارد؛ زیرا مطابق ماده ۱۱۲۸ میتوان گفت صفت خاصی که یکی از زوجین برخلاف واقع واجد آن قلمداد شده است به طور ضمنی وارد قلمرو داده شده است و وقوع عقد بر آن مبتنی بوده است .