ملخص الجهاز:
"کدام بقچه؟ د تیرتوسرخوده همان که بعد از خدابیامرز شدنش،شد روبالشی تو،د حالا هی پک بزن،سرفه کن،بروبر به من زل بزن که یعنی کدام بالش نه؟ د مرضگرفته همان بقچه سفید گلگلی که هر وقت نگاهش میکرد،هی میماللید روی چشمهایش و انگار جگرگوشهاش،هی میچسباند روی صورتش که مدام میگفت:(یا امام غریب، یا امام غریب) همان را که آورد،دستش که لرزید، نگاهش که به من افتاد،گفت:قایم گره بزن،قایم.
مادربزرگ،بغلم کرد و دویدم بیرون،تمام آن روز را تا خود صبح فردا،شیرین،حرف میزدم و مادربزرگ گریه میکرد،و همان صبح فردا بود که برای خودش این بقچه سفید گلگلی را خرید و برای من هم آن روسری آبی را که گذاشتم آن بالا توی کمد که هنوز هم بوی عطر و گلاب میدهد روی سرم انداختش نرم خندید و گفت:قایم گره بزن، قایم..."