خلاصة:
به جهت شیوع جراحی زیبایی بهمعنای عملیات و اقدامی که صرفاً بهمنظور ارتقای زیبایی شکل اعضای دارای ساختار طبیعی بدن فرد انجام میشود، این عمل میتواند با انحلال عقد نکاح مرتبط گردد. گاهی عمل زیبایی قبل از نکاح بوده است و زوجه پس از نکاح متوجه عمل جراحی همسرش میگردد. در مواردی نیز به جهت انجام عمل جراحی زیبایی، زوجه نمیتواند وضع جدید ظاهری زوج را پس از انجام عمل تحمل کند یا اینکه عدم انجام عمل جراحی زیبایی را بهعنوان شرط ضمن عقد نکاح قید مینماید. این مقاله با روش کتابخانهای در صدد پاسخ به این پرسش اساسی است که در این فروض، آیا به جهت کراهت ناشی از وضع ظاهری زوج، راهی برای انحلال نکاح به درخواست زوجه وجود دارد؟ و اینکه آیا میتوان به جهت تخلف از شرط وصف یا فعل (ترک فعل) ضمن عقد، حق فسخ نکاح را برای زوجه قائل شد؟ نگارنده با استفاده از ظرفیت فقهیـحقوقی قاعدۀ شروط و مستند به نظریۀ جدایی یکجانبه (خلع افتدایی)، به چینش استدلال خود برای اختیار جدایی زوجه در موارد فوق پرداخته است، بهطوریکه نهتنها مخالف با قانون نباشد، بلکه با مادۀ ۱۱۴۶ ق.م و ۱۱۲۸ ق.م قابل انطباق گردد.
Due to the prevalence of cosmetic surgery, as an operation and action that is performed only to enhance the beauty of the shape of the organs with the natural structure of the body, this action related to the dissolution of the marriage contract. Sometimes cosmetic surgery has done and the wife notices her husband's cosmetic surgery , so she cannot tolerate the new appearance of her husband after the operation, or not performing cosmetic surgery has stipulated as a condition in marriage contract. This article using library method seeks to answer this basic question that in these assumptions, is there any way to dissolve the marriage due to the hatred caused by the appearance of the husband? Or does wife have the right to terminate the marriage, due to violating the condition of quality or performance (not performing) by husband within the contract? Using the legal jurisprudential capacity of the rule of conditions and documenting the theory of unilateral divorce, the author has arranged his argument for the authority of divorce for the wife in the above cases, so it is not in contrary to the law, but also it is applicable to Articles 1146 and 1128 of civil code.
ملخص الجهاز:
اما ازآنجاکه طبـق قـانون مـدنی، اختیــار جــدایی بــه دســت زن نیســت ، آیــا در صــورتی کــه زوج اقــدام بــه انجــام عمــل جراحی زیباییای نماید که برای زوجه غیرِقابلِ تحمل و مـلال آور باشـد، مـیتـوان بـه ایـن جهت برای زوجـه اختیـار جـدایی قـرار داد تـا بتوانـد خـود را مطلقـه سـازد؟ بـر اسـاس قانون مدنی، برای انحلال عقد نکاح ، تنها ارادة یک جانبۀ زوج کافی است .
مقالـۀ حاضـر در صـدد پاسـخ بـه ایـن پرسـش اساسی است که آیا در صورتی که زوج اقدام به انجام عمل جراحی زیبـایی نمایـد و زوجـه ظاهر زوج را نپسندد و به هر دلیلی خواهان ادامۀ زندگی با وی نباشد، آیا میتوان بـه اسـتناد کراهت ناشـی از وضـعیت ظـاهری زوج ، اختیـار جـدایی را بـه دسـت زوجـه داد؟ یـا بـه بیان دیگر، آیا در این شرایط ، راهی برای جدایی بدون موافقت شوهر برای زن وجـود دارد؟ در پاسخ به این پرسش اساسی با استفاده از ظرفیت فقهیـحقوقی قاعدة شروط و مسـتند بـه نظریۀ جدایی یک جانبه (خلع افتدایی)، می توان بـه چیـنش اسـتدلال بـرای اختیـار جـدایی زوجه پرداخت ، به طوریکه نـه تنهـا مخـالف بـا قـانون نباشـد، بلکـه بـا مـادة ١١٤٦ ق .
مفاد قاعدة نفی عسر و حرج به صورت منصـوص در مـادة ١١٣٠ قـانون مـدنی اعمـال شده است و به موجب آن ، حکم اولیۀ «الطلاق بید من اخذ بالسـاق » کـه بـر پایـۀ آن اختیـار گسستن پیوند ازدواج فقـط بـه دسـت زوج داده شـده اسـت ، در صـورت تحقـق و اثبـات موجبــات عســر و حــرج ، بــه حکــم ثــانوی نفــی عســر و حــرج از میــان رفتــه اســت (محقق داماد، ١٤٠٦ق ).