خلاصة:
رابطه بین تمرکززدایی مالی و رشد اقتصادی، در دهه های اخیر، یکی از موضوعات و مباحث محوری در اقتصاد بوده است. تمرکززدایی مالی، ازجمله متغیرهای موثر بر رشد اقتصادی است که رابطه تنگاتنگ و انکارناپذیری با برنامه های رشد و توسعه اقتصادی و گسترش تعادل و توازن منطقه ای دارد. این مطالعه به منظور بررسی رفتار غیرخطی رشد اقتصادی در دامنه های تمرکززدایی مالی برای استان های کشور در بازه زمانی 95-1383در چهارچوب مدل اقتصادسنجی رگرسیون انتقال ملایم تابلویی (PSTR)، به عنوان یکی از برجسته ترین مدل های تغییر رژیمی، انجام شده، و در آن، شاخص تمرکززدایی مالی ترکیبی، با استفاده از تکنیک تحلیل مولفههای اصلی، استخراج و از آن، به عنوان متغیر انتقال، به منظور بررسی تغییرات رشد اقتصادی در مدل غیرخطی مذکور، استفاده شده است. نتایج حاصل از تخمین مدل، ضمن تایید وجود رابطه غیرخطی میان متغیرهای مورد مطالعه، یک مدل دو رژیمی با حد آستانه ای 1941/ 3 و پارامتر شیب 2869/ 4 را پیشنهاد می کند که براساس آن، تاثیر تمرکززدایی مالی ترکیبی، بر رشد اقتصادی استان ها نامتقارن است؛ به گونه ای که با افزایش تمرکززدایی در رژیم حدی یکم، رشد اقتصادی مثبت و پس از عبور از حد آستانه ای و ورود به رژیم دوم، به دلیل هزینه های مترتب بر افزایش تمرکززدایی مالی، منفی می شود و از این رو، رابطه بین تمرکززدایی مالی ترکیبی و رشد اقتصادی استان ها، به صورت یک سهمی (U وارون) قابل نمایش می باشد.
The relationship between financial decentralization and economic growth has been one of the crucial issues in economics in recent decades. Financial decentralization could affect economic growth and consequently development programs and the expansion of regional balance policies. This study investigates the nonlinear behavior of economic growth and financial decentralization in the Iranian provinces during the period 2004-2016 using a panel smooth transition regression model as one of the prominent models of regime change. A hybrid financial decentralization index is extracted using the principal component analysis technique and it is used as a transfer variable to study the changes in economic growth in the nonlinear model. Results of estimation confirm a nonlinear relationship between the variables under study and propose a dual-regime model with a threshold of 3.1941 and a slope parameter of 4.2869. So, the effect of combined financial decentralization on growth of the provinces is asymmetric. Thus, with increasing decentralization in the first regime, economic growth becomes positive and after crossing the threshold and entering the second regime, it becomes negative due to the costs associated with increasing financial decentralization. Therefore, the relationship between hybrid financial decentralization and the economic growth of the provinces can be shown as an inverse parabola.
ملخص الجهاز:
نتایج حاصل از تخمین مدل ، ضمن تأیید وجود رابطه غیرخطی میان متغیرهای مورد مطالعه ، یک مدل دو رژیمی با حد آستانه ای ٣/١٩٤١ و پارامتر شیب ٤/٢٨٦٩ را پیشنهاد می کند که براساس آن ، تأثیر تمرکززدایی مالی ترکیبی، بر رشد اقتصادی استان ها نامتقارن است ؛ به گونه ای که با افزایش تمرکززدایی در رژیم حدی یکم ، رشد اقتصادی مثبت و پس از عبور از حد آستانه ای و ورود به رژیم دوم ، به دلیل هزینه های مترتب بر افزایش تمرکززدایی مالی، منفی می شود و از این رو، رابطه بین تمرکززدایی مالی ترکیبی و رشد اقتصادی استان ها، به صورت یک سهمی (U وارون ) قابل نمایش می باشد.
اما صرف نظر از این عوامل ، در بخش عمده ای از این مطالعات ، فرض خطی بودن این رابطه ، منظور شده است که بر پایه تحلیل های نظری و به دلایلی همچون وجود تعادل های چندگانه ، تغییر سیاست ها و رفتار متغیرهای کلان اقتصادی و همچنین بروز بحران ها و شوک های اقتصادی، باور تبعیت رابطه بین تمرکززدایی مالی و رشد اقتصادی از یک الگوی غیرخطی را تقویت می کند.
نتایج حاصل از این پژوهش که با استفاده از مدل پنل دیتا با اثرات ثابت غیرخطی به انجام رسیده است ، نشان می دهد که بین تمرکززدایی مالی و رشد اقتصادی استان های ایران ، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (٢٠١٠ ,.