خلاصة:
در بيان تفاوت اندیشه سياسی قدیم و جدید می توان گفت که منظومه تفکر قدیم بر محور شخص می چرخد و منظومه تفکر جدید بر محور مردم. برآمدن و بالیدن و چیرگی مفهوم «مردم»
بر سپهر انديشه و فرهنگ سیاسی را میتوان یکی از مهمترین
و بنیادیترین شاخصههای عصر جدید به شمار آورد. انديشه و
فرهنگ سیاسی کهن و سنتی ایران از اوایل عصر قاجاریه به
این سوی در برخورد با فرهنگ و مدنیت جدید غربی روند
تحوّل و تجدٌدی را آغاز کرد که همچنان ادامه دارد. تاریخ
معاصر ایران را میتوان و یا باید بر محور چرایی و چگونگی
پرآمدن و بالیدن مفهوم «مردم» و «ملت» خواند که به جای
«رعیّت» مینشیند. حرکت مردم آزاد ذیحقوق عامسل محرکهٌ
تاریخ سیاسی ایران معاصر بوده است. این حرکتی است که بر
بنیاد اندیشه و آرمان حکومت مردم شکل گرفته و استوار شده
پیدایش آن انديشه در روزگار قاجاریه پرتو بیفکند.
ملخص الجهاز:
هدف مقالۀ حاضر به سهم خود بر شرایط امکان و روند پیدایش مفهوم جدید دراینباره رجوع کنید به: وینسنت، اندرو (1371)، نظریههای دولت، ترجمۀ حسین بشیریه، تهران: نشر نی، ص 18 به بعد؛ دربارة سیر پیدایش دولت مدرن و تاریخ پیدایش ملت و ملیت و ملی گرایی رجوع کنید به: پوجّی، جیانفرانکو، تکوین دولت مدرن؛ درآمدی بر جامعه شناختی، ترجمۀ بهزاد باشی، تهران، آگه؛ ای جی.
مفهوم حاکمیت مردم/ ملت ربط وثیق با مفهوم مدرن جامعة مدنی دارد و این نکته قابل توجه است که توماس هابز نخستین اندیشمندی بوده است که مفهوم جامعة مدنی را به معنای مدرن در کتاب شهروند بهکار برده است؛ رجوع کنید به: جهانبگلو، رامین (1374)، مدرنیته، دموکراسی و روشنفکران، تهران، نشر مرکز، ص 15؛ جهانبگلو، رامین (1372)، «سیر تکوین فلسفی مفهوم جامعۀ مدنی»، مجلة گفتگوی سال، شمارة 1، ص 86ـ97؛ چاندوک، نیرا، جامعة مدنی و دولت، ترجمة فریدون فاطمی، نشر مرکز.
ولتر نیز یکی از اندیشهگرانی است که در تاریخ اندیشۀ آزادی و حقوق بشر و مفهوم مردم جایگاهی ویژه دارد و این مبحث را بدون اشاره به او نمیتوان به پایان برد.
روایت شده است هنگامی که ژوبر نزد فتحعلیشاه بار یافت نخستین پرسشی که شاه ایران از و پرسید این بود که: «پادشاه خودتان را چرا کشتید؟» (مهدیقلی هدایت 1363: 47) به گزارش یکی از فرانسویانی که در همین به اوان ایران آمده بود، پارهای از نخبگان ایرانی دربارۀ تحولات اخیر اروپا و انقلاب فرانسه کنجکاوی نشان میدادند و اخبار مربوط به آن و اصول آموزههای دموکراسی و جمهوریت و حقوق بشر را چنان با شگفتی تلقی میکردند که گویی از افسانههای هزار و یک شب میشنوند!