ملخص الجهاز:
"از آنجا که سید با اصول فکری و مبانی آموزشی خود مانند 1-بازگشت به قرآن 2 ، 2-خرافه زدایی از ساحت دین 3-تزکیه «عقول»، و:«نفوس»مسلمانان 4-نقد معارف موجود اسلامی(ادبیات، کلام، فقه و اصول 3 )5-وحدت عملی مسلمانان در برابر بیگانه 6-ستیزه با استعمار و فرهنگ استعماری فرنگی 4 7-استقرار سیاست بر اساس دیانت 8-بهرهجویی از علوم و فنون جدید 5 9-نفی و طرد استبداد و جایگزینی نظام اسلامی برآمده از بیعت و شورا 6 10-هویت بخشیدن به مسلمانان مجذوب یا مرعوب هم با کهنه گرایی و سنت پرستی به مبارزه برخاست و هم با غرب زدگی درگیر گشت و لذا از هر دو سو مورد هجوم واقع شد و انواع تهمتها را به جان خرید چنان که خود دردمندانه میگوید:«طایفه انگریزیه روسم میخوانند و فرقه اسلامیم مجوسم میدانند...
او، به دلیل اینکه پرورش یافته فرهنگ کلاسیک اسلامی و آشنا به علوم متداول اسلامی بود و خود نیز از تبار عالمان دین و از تیره مردان علم و ادب و فقه و فلسفه به شمار میآمد، یادگاری از پیشینیان رجال علم و حکمت بود، اما وی هرگز به آنچه که در حوزههای دینی آموخته بود بسنده نکرد و مانند بسیاری دیگر از هم کسوتانش به شرح و بسط و تکرار آثار و آرای گذشتگان مشغول نگشت، بلکه خویشتن را در فضای علمی و فکری روزگارش قرار داد و با مقتضیات زمان و نیازهای واقعی مردمانی که بشدت به معلمانی هوشمند و درد آشنا و عالم نیاز داشتند، آشنا شد.
در چنین شرایطی، در کنار کسانی چون مطهری و آیت الله طالقانی(1329 ق-1358 ش)، استاد شریعتی قرآن و نهج البلاغه را به مثابه دو کتاب بیدارگر و مکتب ساز و حرکت آفرین و الهام بخش مبارزات سیاسی و فکری و اجتماعی در دست میگیرد و آن دو را مبنای اساسی آموزشها و آثار و آرای خود قرار میدهد."