خلاصة:
مسئله این مطالعه پرسش درباره آغاز دانشگاه بود و به طور خاص به این پرسش پرداخته شد که آغاز دانشگاه در ایران به چه معنا میتواند موجه و مشروع باشد؟ با تمایزگذاری میان آغاز و تأسیس، آغاز دانشگاه به غایت آن؛ یعنی مسئولیت پیوند زده شد. هدف پژوهش برنمایی مدرن بودن پدیده دانشگاه و توجه دادن به ضرورت خردورزی در موقعیت دانشگاه بود. دانشگاه به مثابه یک پدیده نو، آغاز نو دارد. این آغاز نو با رویکرد پدیدارشناسی و با روش هرمنیوتیک حسن ظنی گادامر و ریکور، در نسبت با غایت آن به بحث گذاشته میشود. برای چنین بحثی ابتدا شرحی از آغاز ارائه شده و سپس بر بنیاد تجربه مدرن دانشگاه، آن تجربه به مفهوم درآمده است. شرحِ آغاز دانشگاه و سپس در موقعیت ایران و در ارتباط با تاریخ دانشگاه در ایران به بحث گذاشته شده است. نتیجه مطالعه تصریح بر خودشکوفایی فرد دانشگاهی است؛ دانشگاه جای آزادی و مسئولیت است. دانشگاه جای نظرورزی و کنشگری به منظور شناسایی و مهار شرارتها و نابهنجاریهایی است که مانع از تحقق و شکلگیری خود و جامعه است. اینجا، جای زیر سؤال بردن خود، جامعه و جهان است. با توجه به تجربه دانشگاهی بودن، به یک معنا، دانشگاه در ایران «تأسیس» شده است، اما کمتر «آغاز» شده است.
The issue of this article is questioning the beginning and principal of the university; in particular the question is that in what sense can the beginning of the university in Iran be justified and legitimate? By distinguishing between the beginning and the founding, I have linked the beginning of the university to its end, responsibility. The purpose of this research was to show the legitimacy on the university as a modern phenomenon and to pay attention to the necessity of reasoning and critique in the university situation. The university has a new beginning as a new phenomenon. This new beginning or principal can - and should-be discussed in relation to its teleos, by Gadamer's hermeneutic method and in a phenomenological attitude. For such a discussion, first a description is given on the concept of beginning and then, based on the modern experience of the university, that experience is conceptualized. The description of the beginning and the concept of the university are then discussed in the situation of Iran and in relation to the history of the university in Iran. The result of the study is an emphasis on the self-actualization of the academic individual. A university is a place for freedom and responsibility, meaning theorizing and acting to identify and control the evils and anomalies that hinder the realization and formation of self and society. The university is a place for questioning the phenomena of the self, the society and the world. In a sense, given the experience of being a university, the university has been "established" in Iran but has not "begun".
ملخص الجهاز:
از اين زاويه ، اگرچه در خصوص دانشگاه آغازين در ايران پژوهش هايي چند انجام شده است ، اما عموما آنها بر وجه تأسيسي آن و در نسبت با بوروکراسي سياسي ؛ يعني بر امکان هاي دانشگاه تمرکز داشته اند براي مثال ، ديويد مناشري تأسيس دانشگاه تهران را ادامه سياست هاي غربي سازي در دوران پهلوي مي داند.
مناشري به ويژه از «دانشگاه تهران » به عنوان «يک نهاد مستقل قانوني » سخن مي گويد که از استقلال مديريتي و مالي برخوردار بود؛ او وجه تأسيسي نهاد دانشگاه را متفاوت از ساير نهادهاي مدرن مي داند (٢٧ :٢٠١٨ ,Menashri)؛ تا جايي که او اين تفاوت را به غربي سازي ربط داده باشد و تا جايي که غربي سازي نسبتي با آزادي داشته باشد، گويي مناشري نيز حدودي از فرايند ضروري آغاز دانشگاه در ايران را دريافته است .
دانشگاه [و مؤسسات پژوهشي ] جاي نظرورزي و کنشگري براي حقيقت ، آزادي ، شادي و انسجام است پس ، با عطف توجه به تاريخ جهاني دانشگاه بايد تصريح کرد که دانشگاه به مثابه يک امر مدرن «کلي مشخص » است ؛ دانشگاه در ايران نمي تواند منفک از دانشگاه در جهان باشد؛ يعني نمي تواند خود را از جريان جهاني خردورزي و کنشگري باز دارد؛ با اين حال ، مشخص نيز است ، بدين معنا که موضوعات و مضامين خردورزي و کنشگري دانشگاه ايراني مي تواند داراي ويژگي هايي باشد که به آن تکينگي مي دهد.